کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آدمکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آدمکش
مترادف و متضاد
۱. قاتل
۲. سلاخ، قصاب
دیکشنری
butcher, homicide
-
جستوجوی دقیق
-
آدمکش
واژگان مترادف و متضاد
۱. قاتل ۲. سلاخ، قصاب
-
واژههای مشابه
-
ادمکش
دیکشنری فارسی به عربی
قاتل
-
واژههای همآوا
-
آدم کش
فرهنگ فارسی معین
(دَ. کُ) [ ع - فا. ] (ص فا.)کشندة آدم ، قاتل انسان .
-
آدم کش
لغتنامه دهخدا
آدم کش . [ دَ ک ُ ] (نف مرکب ) در تداول عامه به معنی آدمی کش و قاتل و خونخوار.
-
جستوجو در متن
-
armigers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آدمکش ها
-
جنایتکار
واژگان مترادف و متضاد
آدمکش، تبهکار، جانی، قاتل
-
قاتل
فرهنگ واژههای سره
آدمکش، آدم کش
-
قاتل
دیکشنری عربی به فارسی
ادمکش , قاتل , کشنده
-
homicidal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قاتل، وابسته به ادمکشی، مثل ادمکش
-
hatchetman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاهبرداری، ادمکش مزدور، تروریست مزدور
-
slaughterous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتار، ادمکش، خونریز، خون اشام، خونین
-
hatchet man
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرد چاق، ادمکش مزدور، تروریست مزدور