کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آداک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آداک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آدک، اداک› 'ādāk = جزیره
-
آداک
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) خشکی میان دریا، جزیره .
-
آداک
لغتنامه دهخدا
آداک . (اِ)آدَک . اَداک . خشکی میان آب . آبخو. آبخوست . جزیره .
-
واژههای مشابه
-
اداک
لغتنامه دهخدا
اداک . [ اَ ] (اِ) جزیره و خشکی میان دریا را گویند. (برهان قاطع). خشکی بود که در میان دریا باشد و آنرا آبخور و آبخوست و جزیره و آداک نیز نامند. (جهانگیری ) (شعوری ). این لغت را صاحب صراح در ترجمه ٔ جزیره آورده و اَطَه ٔ ترکان همین کلمه ٔ فارسی است و ...
-
نیم آداک
واژهنامه آزاد
نیم آدک،نیم خوست، شبه جزیره، سرزمین یا بخشی از خشکی زمین که در آب دریا رخنه کرده است، بدینگونه که سه سوی آنرا آب فراگرفته، و تنها از یک سو به خشکی پیوسته باشد. چون مانند جزیره از هر چهار سوی در میان آب نیست، آنرا شبه جزیره یا نیم آداک گویند.
-
واژههای همآوا
-
اداک
لغتنامه دهخدا
اداک . [ اَ ] (اِ) جزیره و خشکی میان دریا را گویند. (برهان قاطع). خشکی بود که در میان دریا باشد و آنرا آبخور و آبخوست و جزیره و آداک نیز نامند. (جهانگیری ) (شعوری ). این لغت را صاحب صراح در ترجمه ٔ جزیره آورده و اَطَه ٔ ترکان همین کلمه ٔ فارسی است و ...
-
جستوجو در متن
-
جزیره
واژگان مترادف و متضاد
آبخست، آبخوست، آبخو، آداک
-
آدک
لغتنامه دهخدا
آدک . [ دَ ] (اِ) آداک .
-
جزیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جزیرَة، جمع: جزائر و جزر] jazire قطعهزمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد؛ آداک؛ اداک؛ آدک؛ آبخو؛ آبخوست؛ جَز.
-
آراک
لغتنامه دهخدا
آراک . (اِ) جزیره . و ظاهراً مصحف آداک است .
-
انجزار
لغتنامه دهخدا
انجزار. [ اِ ج ِ ] (ع مص ) برگردیدن آب دریا و آداک پیدا شدن در دریا. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
جزیرة
لغتنامه دهخدا
جزیرة. [ ج َ رَ ] (اِخ ) محله ای به فسطاط که نیل در طغیان محیط آن گردد و آن مانند آداک برآید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ).