کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آخر چرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آخر چرب
لغتنامه دهخدا
آخر چرب . [ خ ُ رِ چ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آخورِ چرب . نعمت فراوان . رفاه و فراوانی نعمت . رجوع به چرب آخر شود.
-
واژههای مشابه
-
أَخَّرَ
فرهنگ واژگان قرآن
به تأخير انداخت
-
أُخَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
ديگر-بعدي
-
اخر
لغتنامه دهخدا
اخر. [ اَ خ َ ] (ص تفضیلی ) نعت تفضیلی منحوت از خر فارسی بمعنی حمار در معنی وصفی آن . خرتر. و چون «ای اَخَرّ بتشدید» گویند مزید مبالغه را خواهند.
-
اخر
لغتنامه دهخدا
اخر. [ اَ خ ِ ] (ع ص ) مطرود از خیر. در دشنام گویند ابعد اﷲ الاخِر؛ یعنی دور داراد خدا این مطرود دور از خیر را. (منتهی الارب ).
-
اخر
لغتنامه دهخدا
اخر. [ اُ خ َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ آخر و اخری .
-
اخر
لغتنامه دهخدا
اخر. [ اُ خ ُ ] (ع اِ) پس ، ضد قدم . گویند شقه اُخُراً و من اُخُر؛ درید آنرا از پس . و جاء اخراً؛ آمد پس همه . (منتهی الارب ).
-
اَخُرْ
لهجه و گویش گنابادی
akhor در گویش گنابادی به محلی که داخل طویله برای غذاخوردن حیوانات با آجر شبیه یک حوضچه کنار دیوار میسازند اَخُر گویند.
-
اخر
دیکشنری فارسی به عربی
آخر مرة , اخير , نهائي
-
آخر زمون، دوره آخر زمون
لهجه و گویش تهرانی
آخر زمان
-
sweet course, dessert course, afters
مرحلۀ آخر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] آخرین مرحلۀ یک وعده غذا که در آن خوراکیهای شیرین صرف میشود
-
مدافع آخر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دفاع آخر
-
curtain line
کلام آخر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] آخرین جملۀ نمایش در پایان هر پرده
-
نفس آخر
لغتنامه دهخدا
نفس آخر. [ ن َ ف َ س ِ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آخر نفس . دم واپسین . نفس بازپس . نفس بازپسین . نفس واپسین .- تا نفس آخر ؛تا دم مرگ . تا واپسین نفس : داد بگسترد و ستم درنبشت تا نفس آخر از آن برنگشت .نظامی .