کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آخال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آخال
/'āxāl/
معنی
۱. خاکروبه؛ آشغال.
۲. خاشاک.
۳. هرچیز دورافکندنی: ◻︎ از بس گل مجهول که در باغ بخندید / نزدیک همهکس گل معروف شد آخال (فرخی: ۲۱۸).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آشغال، خاشاک، خاکروبه، زباله
دیکشنری
waste
-
جستوجوی دقیق
-
آخال
واژگان مترادف و متضاد
آشغال، خاشاک، خاکروبه، زباله
-
آخال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āxāl ۱. خاکروبه؛ آشغال.۲. خاشاک.۳. هرچیز دورافکندنی: ◻︎ از بس گل مجهول که در باغ بخندید / نزدیک همهکس گل معروف شد آخال (فرخی: ۲۱۸).
-
nonmetallic inclusion
آخال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] مواد غیرفلزی مانند اکسیدها و سیلیکاتها و سولفیدها و سربارهها که همراه مذاب داخل قالب ریخته میشود
-
آخال
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - خاکروبه ، آشغال . 2 - هر چیز دورانداختنی .
-
آخال
لغتنامه دهخدا
آخال . (اِ) سقط. افکندنی . نابکار. حشو. فضول . بدترین چیزی . (فرهنگ اسدی ، خطی ). و این کلمه صورتی از آشغال متداول امروز است : از عمر نمانده ست برِ من مگر آمرغ در کیسه نمانده ست بمن بر مگر آخال . کسائی مروزی .از بس گل مجهول که در باغ بخندیدنزدیک همه ...
-
آخال
لغتنامه دهخدا
آخال . (اِخ ) نام شهری . و رجوع به آخال تزیخه و آخال تکه شود.
-
آخال
لهجه و گویش تهرانی
آشغال ،ضایعات.
-
واژههای مشابه
-
indigenous inclusion
آخال شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] آخالی که ازطریق واکنشهای شیمیایی در زمان ذوب تشکیل میشود
-
exogenous inclusion
آخال مکانیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] آخالی که با باردهی مواد وارد مذاب میشود، مانند ماسه و مواد نسوز
-
آخال تزیخه
لغتنامه دهخدا
آخال تزیخه . [ ت ِ خ َ ] (اِخ ) شهری است در گرجستان بر ساحل پسخوچای دارای شانزده هزار سکنه که قسمتی از آن ارمنی باشد.
-
آخال تکه
لغتنامه دهخدا
آخال تکه . [ ت ِک ْ ک َ ] (اِخ ) نام واحه ای از ترکستان روس در دامنه ٔ قبه داغ ، و رود اترک از آنجا گذرد.
-
اخال کلک
لغتنامه دهخدا
اخال کلک . [ ] (اِخ ) موضعی است بمغرب گرجستان .
-
جستوجو در متن
-
آشخال .
لهجه و گویش تهرانی
آشغال ،آخال.