کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آخ
/'āx/
معنی
کلمۀ افسوس که هنگام احساس درد و رنج یا اظهار تٲسف تلفظ میکنند؛ آه؛ وای.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
oh, ooh, yelp
-
جستوجوی دقیق
-
آخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) 'āx کلمۀ افسوس که هنگام احساس درد و رنج یا اظهار تٲسف تلفظ میکنند؛ آه؛ وای.
-
آخ
فرهنگ فارسی معین
(ص .) کلمة افسوس که هنگام احساس درد و رنج یا اظهار تأسف تلفظ می کنند.
-
آخ
لغتنامه دهخدا
آخ . (صوت ) صوتی است مرادف وای و اُف ، حاکی از درد و رنج و تعب : عشق آتش تیز و هیزم تاخ منم گر عشق بماند اینچنین آخ تنم . صفار.|| آفرین . بخ . بارک اﷲ.
-
واژههای مشابه
-
أَخ
فرهنگ واژگان قرآن
برادر
-
اخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) 'ax در اظهار نفرت و کراهت گفته میشود؛ اَه.
-
اخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'ax برادر.
-
اخ
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) ‹اوخ› [قدیمی] 'ox هنگام شادی، غم، درد، و تٲسف گفته میشود: ◻︎ اخاخی برداشتی ای گیجگاج / تا که کالای بدت یابد رواج (مولوی: ۶۰۳).
-
اخ
فرهنگ فارسی معین
(اَ خْ یا اَ خّ) [ ع . ] (اِ.) برادر. ج . اخوان .
-
اخ
فرهنگ فارسی معین
(اُ) (صت .) 1 - صوتی است که هنگام درد و سوزش بر زبان رانند. 2 - صوتی است برای نمودن خوشی و لذت .
-
اخ
لغتنامه دهخدا
اخ . [ اَ ] (صوت )اَه . آه . صوتی است نمودن نفرت و کراهت را. و شعوری بنقل از شرفنامه و برهان و مؤید الفضلاء معنی تحسین و آفرین نیز بدو داده است و اخ اخ را بمعنی بخ بخ گرفته لکن در زبان فارسی حاضر و همچنین در ادبیات قدیم باینمعنی دیده نشده است و باز ...
-
اخ
لغتنامه دهخدا
اخ . [ اَ ] (ع اِ) برادر : واجعل لی وزیراً من اهلی هارون اخی . (قرآن 30/20 - 31). در این وقت اخی و معتمدی ابوالقاسم ابراهیم بن عبداﷲ الحصری ... برسولی فرستاده آمد. (تاریخ بیهقی ).بسوی تست همه میل دولت و اقبال چو میل یارسوی یار و میل اخ سوی اخ . سوزنی...
-
اخ
لغتنامه دهخدا
اخ . [ اَخ خ ] (ع صوت ) کلمه ای است که در حالت ناخوشی و درد گویند. || (اِ) لغتی در اَخ بمعنی برادر.
-
اخ
لغتنامه دهخدا
اخ . [ اَخ خ / اِخ خ ] (ع اِ) پلیدی . چرک .
-
اخ
لغتنامه دهخدا
اخ . [ اِ ] (ع اِ فعل ) اسم فعل بمعنی بینداز.