کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آج و داغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آج و داغ
لهجه و گویش تهرانی
شیفته
-
آج و داغ
فرهنگ گنجواژه
شیفته و بی قرار، دلداده، آژ و داغ. آج و داغ کسی بودن= شیفته بودن.
-
واژههای مشابه
-
اج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'a(o)j ۱. کدو؛ هر نوع کدو.۲. کدوی بزرگ میانتهی که در آن چیزی میریختند؛ کدوی تنبل.۳. کوزهای به شکل کدو.
-
اج
فرهنگ فارسی معین
( اَ) ( اِ.) کدو.
-
اج
لغتنامه دهخدا
اج . [ ََ-ج ْ / َِ-ج ْ ] (پسوند/حرف ) مزید مؤخری است در امکنه . صورتی از اگ ، اک ، اه : آبج . اشترج . ایذج . خلج . خیارج . دعنج . رخج . روبنج . سهرج . سیرج . طسفونج (طیسفون ). غورج . فندورج . فهرج . قورج . کذج . کرج . کندانج . مدبج . مستج . مَنْبِج ...
-
اج
لغتنامه دهخدا
اج . [ اَ ] (اِ) نوعی از افرا. رجوع به شیردار شود.
-
اج
لغتنامه دهخدا
اج . [ اَج ج ] (ع مص ) دویدن شترمرغ چنانکه آوازی از بال وی آید. || گذشتن بشتاب . دویدن . (تاج المصادر). || افروختن . || بگناه دلالت کردن . بمعصیت خواندن .
-
أَجَّ
دیکشنری عربی به فارسی
اِضْطَرَمَ / اِلْتَهَبَ
-
delugger
آجبَردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] وسیلهای برای برداشتن آجهای رویه، پیش از سابزنی
-
tread block
آجقطعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی آج یا بخش مجزایی از نقش رویه به شکل چندوجهی با مقاطع مثلثی یا گرد یا چهارگوش
-
آج آقایان
لغتنامه دهخدا
آج آقایان . (اِخ ) (نهر...) رجوع به سومبار شود.
-
آج دوجمش
لغتنامه دهخدا
آج دوجمش . [ م ِ ] (اِخ ) شعبه ای از رود قزل اوزن .
-
آج ،آژ
لهجه و گویش تهرانی
دندانه آسیاب .
-
rib undercutting
زیربریدگی آجنوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] ترکخوردگی شیار که به زیر نوار رویه پیش رفته باشد