کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آجودان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آجودان
/'ājudān/
معنی
افسری که در خدمت افسر بالاتر از خود، مٲمور اجرای دستورهای او است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آجودان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: adjudant] (نظامی) 'ājudān افسری که در خدمت افسر بالاتر از خود، مٲمور اجرای دستورهای او است.
-
adjutant
آجودان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسری که فرماندهان عالیرتبه را در امور مختلف، برای پیشبرد وظایف آنان یاری میکند
-
آجودان
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - افسری که در خدمت افسر عالی رتبه باشد. 2 - (عا.) آژان ، مأمور پلیس .
-
آجودان
لغتنامه دهخدا
آجودان . (فرانسوی ، ص ، اِ) اَجودان . صاحب منصبی معلوم در نظام . نایب .
-
واژههای مشابه
-
اجودان
فرهنگ فارسی معین
( اَ) (اِ.) نک آجودان .
-
اجودان
لغتنامه دهخدا
اجودان . [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) رجوع به آجودان شود.
-
اجودان
دیکشنری فارسی به عربی
مساعد
-
ژنرال آجودان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] (اِمر.) مقام نظامی تشریفاتی که از سوی فرمانده کل تعیین می شود.
-
آجودان باشی
لغتنامه دهخدا
آجودان باشی . [ دام ْ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) اَجودان باشی . رئیس آجودانان .
-
واژههای همآوا
-
اجودان
فرهنگ فارسی معین
( اَ) (اِ.) نک آجودان .
-
اجودان
لغتنامه دهخدا
اجودان . [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) رجوع به آجودان شود.
-
جستوجو در متن
-
adjutants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
adjutants، یار، کمک، یاور، اجودان، معین