کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آثار باستانی ی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اثآر
لغتنامه دهخدا
اثآر. [ اَ ث ْ ] (ع اِ) ج ِ ثأر.
-
اثآر
لغتنامه دهخدا
اثآر. [ اِث ْ ث ِ ] (ع مص ) قصاص یافتن . (منتهی الارب ).
-
اثأر
لغتنامه دهخدا
اثأر. [ اَ ءَ ] (ع ن تف ) کین کش تر.- امثال :اَثأرُ من قصیر ؛ یعنون قصیربن سعد اللخمی صاحب جذیمة الابرش و هو اول و یقال احدُ من ادرک ثأرَه وحده . (مجمع الأمثال میدانی ).
-
اثار
دیکشنری فارسی به عربی
بقية
-
collected works,author's edition, complete works, uniform edition
مجموعهآثار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] تمامی آثار منتشرشده یا منتشرنشدۀ یک پدیدآور در یک یا چند جلد متحدالشکل با عنوانی واحد متـ . کلیات2
-
retrospective
مرور آثار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایش مجموعهای از فیلمها که به یک کارگردان یا بازیگر یا دورهای خاص یا سبک و مضمون و گونه و کشور خاصی تعلق دارد
-
نیک آثار
لغتنامه دهخدا
نیک آثار. (ص مرکب ) آنکه اثرهای نیکو از وی ماند. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ) : هزار سال بمان نیک بخت و نیک آثارهزار سال بزی خوب رسم و خوب آیین . معزی (از آنندراج ).|| خوش بخت . خوش طالع. (ناظم الاطباء).
-
همایون آثار
لغتنامه دهخدا
همایون آثار. [ هَُ ] (ص مرکب ) آنکه دارای صفات مبارک و فرخنده یا آثار و کارهای مبارک و سودمند باشد : آخر ای خاتم جمشید همایون آثارگر فتد عکس تو بر لعل نگینم چه شود؟حافظ.
-
contaminated-visible prints
آثار پیدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آثاری که براثر تماس انگشتان آغشته به خون یا مواد آرایشی یا جز آن بر سطوح تمیز باقی میماند
-
general works
آثار کلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] آثاری که جنبههای مختلف و گوناگون یک موضوع را بهطور کلی مورد بحث قرار میدهد
-
همایون آثار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فا - ع . ] (ص مر.) آن که دارای اثرها و یادگارهایی خجسته و مبارک است .
-
مسرت آثار
لغتنامه دهخدا
مسرت آثار. [ م َ س َرْ رَ ] (ص مرکب ) آن که از وی شادمانی و سرور باقی ماند. که شادمانی از او بنماید. و رجوع به مسرت شود.
-
بزرگ آثار
لغتنامه دهخدا
بزرگ آثار. [ ب ُ زُ ] (ص مرکب ) آنکه اثر عظیم و مهم دارد.دارنده ٔ آثار عظیم . با نشانه های نامور : آفرین بر یمین دولت بادآن بلنداختر بزرگ آثار.فرخی .
-
اثار مخروبه
دیکشنری فارسی به عربی
حطام
-
اثار مقدس
دیکشنری فارسی به عربی
اثر