کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتش و سمندر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
distributed fire
آتش پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آتشی که در منطقۀ هدف پخش میشود تا بیشترین کارایی را در پی داشته باشد
-
fire pit
آتشچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] حفره یا گودالی باستانی که در آن آتش روشن میکردند
-
fire boat
آتشخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی قایق، دارای تجهیزات آتشنشانی
-
friendly fire
آتش خودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آتشی که براثر آن نیروهای خودی بهصورت اتفاقی یا اشتباهی کشته یا زخمی شوند
-
on-call fire, on-call
آتش درخواستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آتش طرحریزیشدهای که با درخواست یگانهای پشتیبانیشونده بر روی هدفهای معین اجرا میشود
-
cremation cemetery, urnfield
آتشسپارستان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مکانی که از آن برای به خاک سپردن یا قرار دادن بقایای سوزاندهشدۀ اجساد مردگان استفاده میکنند
-
crematory, crematorium
آتشسپارگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] جایی که در آن مردهها را میسوزانند
-
cremation, incremation, incineration, artificial heat decomposition
آتشسپاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سوزاندن جسد مردگان
-
suppressive fire
آتش سرکوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آتشی که سامانۀ سلاح دشمن یا اطراف آن را نشانه میرود تا عملکرد آن را تحتالشعاع قرار دهد
-
searching fire
آتش غلتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آتشی که با تغییر پیدرپی ارتفاع لولۀ توپ در عمق مواضع دشمن اجرا میشود
-
fire for effect, FFE
آتش مؤثر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] حجم آتشی که باید به سمت هدف اجرا شود تا نتیجۀ مطلوب به دست آید
-
artillery fire plan table
طرح آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] جدول آماجهای طرحریزیشدۀ حاوی دادههای لازم برای شلیک زمانبندیشدۀ گلولهها
-
آتش باد
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) باد گرم ، باد مسموم .
-
آتش پاره
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ) (اِمر.) 1 - پارة آتش ، اخگر. 2 - کنایه از: کودک شریر.
-
آتش گیره
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ) (اِمر.) آن چه با آن آتش افروزند (پنبه ، خار، هیزم )، آتش افروزنه .