کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتشگون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آتشگون
/'ātašgun/
معنی
آذرگون؛ آتشفام؛ آتشرنگ؛ به رنگ آتش؛ سرخرنگ؛ مانند آتش.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آتشگون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ātašgun آذرگون؛ آتشفام؛ آتشرنگ؛ به رنگ آتش؛ سرخرنگ؛ مانند آتش.
-
واژههای همآوا
-
آتش گون
لغتنامه دهخدا
آتش گون . [ ت َ ] (ص مرکب ) ارغوانی . ارجوانی . احمر. قانی : ساقیا یک جرعه ای زآن آب آتش گون که من در میان پختگان عشق او خامم هنوز.حافظ.
-
جستوجو در متن
-
آذرگون
واژگان مترادف و متضاد
آتشرنگ، آتشفام، آتشگون، آتشین، آذرین
-
آتشفام
واژگان مترادف و متضاد
آتشرنگ، آتشگون، آذرفام، آذرگون، سرخفام، سرخگون
-
ارغوانی
لغتنامه دهخدا
ارغوانی . [ اَ غ َ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به ارغوان . || گل سرخ . (آنندراج ). || برنگ ارغوان . سرخ . (مؤید الفضلاء) (آنندراج ).ارجوانی . فرفیری . فرفوری . فرفوریه . رنگی سرخ که به بنفشی زند. سرخی که بسیاهی زند. آتشگون . سرخ روشن . احمر ذریحی . سرخ ار...
-
هنوز
لغتنامه دهخدا
هنوز.[ هََ ] (ق ) تاکنون و تا حال . (برهان ) : دلم پرآتش کردی و قد و قامت کوزفرازنامد هنگام مردمیت هنوز؟ آغاجی .هنوز از لبت شیر بوید همی دلت ناز و شادی بجوید همی . فردوسی .بدو گفت نیرنگ سازی هنوزنگردد همی پشت شوخ تو کوز؟ فردوسی .هنوز آن کمربند نگشاده...
-
آب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āp] ‹آو، او› 'āb ۱. (شیمی) مادهای مایع، بیطعم، بیبو، و مرکب از اکسیژن و هیدروژن با فرمول شیمیایی H۲O که در طبیعت به مقدار زیاد موجود است و سه ربع روی زمین را فراگرفته. در صد درجۀ سانتیگراد جوش میآید و در صفر درجۀ سانتیگراد من...