کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتریدخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آتریدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ātri doxt) دختر آتشینروی ؛ (به مجاز) سرخگون و زیبا .
-
واژههای مشابه
-
آتری
فرهنگ نامها
(تلفظ: ātri) (= آترا) ، ← آترا .
-
دخت
واژگان مترادف و متضاد
بنت، دختر، صبیه ≠ ابن
-
دخت
فرهنگ فارسی معین
(دُ خْ) [ په . ] (اِ.) دختر.
-
دخت
لغتنامه دهخدا
دخت . [ دُ ] (اِ) مخفف دختر. (جهانگیری ) (برهان ) (غیاث اللغات ) (لغت محلی شوشتر). دختر. (از آنندراج ). فرزند ماده . (یادداشت مؤلف ). بنت . سلیلة. (منتهی الارب ) : همچنان سرمه که دخت خوبروی هم بسان گرد بردارد ز اوی گرچه هر روز اندکی برداردش بافدم رو...
-
دخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: doxt] doxt = دختر
-
آتریزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: ātri zād) آتشین زاده ؛ (به مجاز) بسیار سرخرو و زیبا .
-
مُوروز اَترى
لهجه و گویش بختیاری
muruz atri مورچه عطرى، مورچه سیاهرنگى که لاشه لِه شده آن داراى بویى مخصوصاست.
-
ارمیندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: armin doxt) (اَرمین = آرمین + دخت = دختر) ، دختری که از نژاد آرمین است .
-
ایراندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: irān doxt) (ایران + دخت = دختر) ، دختر ایران ، دختر ایرانی ، دختر آریایی.
-
رامشدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāmeš doxt) (رامش + دخت = دختر) ، دختر شاد و شادمان ؛ (به مجاز) دختری که موجب شادی و طرب و نصیب و بهره است .
-
رامیندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāmin doxt) (رامین + دخت = دختر) ، دخترِ طربناک .
-
روشندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(w)šan doxt) (روشن + دخت = دختر) ، دختر تابنده و شاد؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
زریدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: zari doxt) دختر زرین ؛ (به مجاز) دختر گران قیمت ، دختر قیمتی و پر بها .