کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتروپین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آتروپین
/'ātropin/
معنی
الکلوئیدی سمّی که از گیاه بلادانه گرفته میشود و در برطرف کردن گرفتگی عضلات و گشادشدن مردمک چشم کاربرد دارد.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
زهر گیاه
دیکشنری
belladonna
-
جستوجوی دقیق
-
آتروپین
فرهنگ واژههای سره
زهر گیاه
-
آتروپین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: atropine] (زیستشناسی) 'ātropin الکلوئیدی سمّی که از گیاه بلادانه گرفته میشود و در برطرف کردن گرفتگی عضلات و گشادشدن مردمک چشم کاربرد دارد.
-
آتروپین
فرهنگ فارسی معین
(تْ رُ) [ فر. ] ( اِ.) شبه قلیایی است سمی که از مهرگیاه گرفته می شود و در پزشکی و کحالی استعمال می گردد.
-
جستوجو در متن
-
atropine
فرهنگ لغات علمی
آتروپین
-
atropine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتروپین
-
atropin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتروپین
-
attercrop
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتروپین
-
atropines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتروپین ها
-
آلکالوئید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: alcaloïde] ‹الکلوئید› (زیستشناسی) 'ālkālo'id مادۀ آلی مرکب از کربن و هیدروژن و نیتروژن و گاهی اکسیژن که از بعضی گیاهها استخراج میشود. دارای خواص بازها و اغلب اقسام آن از سمهای مهلک است، مانند استرکنین، بروسین، آتروپین، کوک...
-
ژناترپین
لغتنامه دهخدا
ژناترپین . [ ژِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) نام داروئی که در طب بکار است . دانشمندانی چون ماکس ، یولونوسکی و نیتزبرگ به کشف ژنالکالوئیدها موفق شدند. این داروها تمامی خواص آلکالوئیدها را دارا هستند ولی سمیت آنها بسیار کمتر است . ژناتروپین تمام خواص آتروپین را...
-
شابیزک
لغتنامه دهخدا
شابیزک . [ زَ ] (اِ مرکب ) مردم گیاه . (ناظم الاطباء). شابیزک یا بلادن ، آتروپا بلادنا که میوه های آن بنفش و تیره و دارای ماده ٔ سمی آتروپین است که بعنوان مخدّر بکار میرود و مهرگیاه ماندرا گورا که ماده ٔسمّی آن در ریشه های ضخیم جمع میشود و در میان تم...
-
هیوسیامین
لغتنامه دهخدا
هیوسیامین . [ هی ُ ] (اِ) گردی است بی رنگ به شکل سوزنهای ریز و طعم آن نامطبوع است . در آب کمی حل شده ودر الکل و اتر و کلروفرم بخوبی محلول است . معمولاً سولفات هیوسیامین را که تنها ملح افینیال آن است در تراپوتیک به کار می برند. سولفات هیوسیامین به شکل...
-
بلادن
لغتنامه دهخدا
بلادن . [ب ِل ْ لا دُ ] (لاتینی ، اِ) مرکب از بلا به معنی زیبا، و دنا به معنی بانو و خاتون . (یادداشت مرحوم دهخدا).گیاهی است سمی از طایفه ٔ سلانه و شبیه به تاتوره و بزرالبنج ، و از آن جوهر سمی گیرند موسوم به اتروپین . (ناظم الاطباء). گیاهی است از تیر...
-
مهرگیاه
لغتنامه دهخدا
مهرگیاه . [م ِ ] (اِ مرکب ) گیاهی باشد شبیه به آدمی که عربان یبروح الصنم خوانند و بعضی گویند گیاهی است که با هرکس باشد محبوب القلوب خلق گردد و بعضی گویند گیاهی است که برگهای آن در مقابل آفتاب می ایستد. (برهان ). نام گیاهی است که آن را استرنگ و سگ کن ...