کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتاشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آتاشه
/'ātāše/
معنی
کارمند وابستۀ سفارتخانه که دارای مٲموریت مخصوص باشد؛ وابسته.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
وابسته
دیکشنری
attaché
-
جستوجوی دقیق
-
آتاشه
فرهنگ واژههای سره
وابسته
-
آتاشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: attaché] ‹اتاشه› (سیاسی) [منسوخ] 'ātāše کارمند وابستۀ سفارتخانه که دارای مٲموریت مخصوص باشد؛ وابسته.
-
آتاشه
واژهنامه آزاد
وابسته - کارمند سفارتخانه
-
واژههای مشابه
-
اتاشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: attaché] (سیاسی) [منسوخ] 'atāše = آتاشه
-
اتاشه
فرهنگ فارسی معین
(اَ ش ِ) [ فر. ] (اِ.) آتاشه ؛ وابسته ، کارمند سفارتخانه که وظیفه ای خاص به عهدة او محول است : اتاشة مطبوعاتی ، اتاشة تجارتی ، اتاشة نظامی .
-
واژههای همآوا
-
اتاشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: attaché] (سیاسی) [منسوخ] 'atāše = آتاشه
-
اتاشه
فرهنگ فارسی معین
(اَ ش ِ) [ فر. ] (اِ.) آتاشه ؛ وابسته ، کارمند سفارتخانه که وظیفه ای خاص به عهدة او محول است : اتاشة مطبوعاتی ، اتاشة تجارتی ، اتاشة نظامی .
-
جستوجو در متن
-
وابسته
واژگان مترادف و متضاد
۱. خویش، خویشاوند، قریب، قوم، متعلق، منسوب ۲. غیرمستقل ۳. بسته، متوقف، مربوط، مشروط، منوط، موقوف ۴. تابع، مطیع، منقاد ۵. پابند، طفیلی، متصل، مرتبط، ملحق ۶. اتاشه، ≠ مستقل
-
وابسته
فرهنگ فارسی معین
(بَ تِ) (ص مف .) 1 - مربوط ، منسوب . 2 - خویشاوند. 3 - مأمور دولتی که سفارت آن دولت در کشور دیگر وظایفی را انجام دهد، اتاشه . ؛ ~ بازرگانی مأمور دولتی که در سفارت آن دولت در کشور دیگر به امور بازرگانی رسیدگی کند.
-
وابسته
لغتنامه دهخدا
وابسته . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مربوط. متعلق . موقوف . منحصر. منسوب و ملازم . (آنندراج ). ج ، وابستگان . || در سفارتخانه ها به درجه ای از مأمورین سیاسی اطلاق میشود. و وقتی این کلمه با مضاف الیه استعمال شود معنی آن فرق خواهد کرد مثل وابسته ٔ ...
-
اسعدپاشا
لغتنامه دهخدا
اسعدپاشا. [ اَ ع َ ] (اِخ ) یکی از وزرای اعظم زمان سلطان عبدالعزیزخان و از مشیران و مدبران دولت عثمانی . مولد وی سال 1244 هَ .ق . در ساقز. وی پس از فارغ التحصیل شدن از مدرسه ٔ نظامی بسمت آتاشه ٔ نظامی در سفارت پاریس بود و بعد بار دیگر برای اکمال تحصی...