کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آب مضاف و آب کُر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آب مضاف و آب کُر
فرهنگ گنجواژه
حد مجاز تشخیص پاکی آب.
-
واژههای مشابه
-
اب
واژگان مترادف و متضاد
ابو، باب، بابا، پدر، والد ≠ ابن، ام
-
اب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: آباء] [قدیمی] 'ab پدر.
-
اب
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پدر، ج . آباء. 2 - کشیش .
-
اب
لغتنامه دهخدا
اب . [ اَ ] (اِ) سنبل الطیب . (مخزن الادویه ).
-
اب
لغتنامه دهخدا
اب . [ اَب ب ] (اِخ ) نام شهرکی به یمن .
-
اب
لغتنامه دهخدا
اب . [اِ ب ب ] (اِخ ) نام قریه ای از قراء ذوجبله به یمن .
-
اب
دیکشنری عربی به فارسی
بابا , باباجان , اقاجان , پدر , والد , موسس , موجد , بوجود اوردن , پدري کردن , پدرشاه , رءيس خانواده , ريش سفيد قوم , ايلخاني , شيخ , بزرگ خاندان , پدرسالا ر
-
اب
دیکشنری فارسی به عربی
ماء , مائي
-
glaucoma
آبسیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی بیماری که در آن به علت افزایش شدید فشار درون چشم، دید از بین میرود
-
groin 1/ groyn
آبشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] سازهای مصنوعی، عمود بر خط ساحلی که رسوباتی را که جریانهای موازی ساحل حمل میکنند به دام میاندازد
-
hydrosphere
آبکُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مجموعۀ آبهای کرۀ زمین
-
cataract
آبمروارید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بیماری ناشی از کدر شدن عدسی چشم که به تاری دید منجر میشود
-
آبوهوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← اقلیم