کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبسرخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سرخه گاو
لغتنامه دهخدا
سرخه گاو. [ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مواضعخان بخش ورزقان شهرستان اهر. دارای 268 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سرخه گاو
لغتنامه دهخدا
سرخه گاو. [ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اوچ تپه ٔ بخش ترکمان شهرستان میانه . دارای 274 تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سرخه حصار
لغتنامه دهخدا
سرخه حصار. [ س ُ خ َ ح ِ ] (اِخ )دهی از دهستان تیرچائی بخش ترکمان شهرستان میانه . دارای 187 تن سکنه است . آب آن از رود النجارق . محصول آن غلات و حبوبات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سرخه حصار
لغتنامه دهخدا
سرخه حصار. [ س ُ خ َ ح ِ ] (اِخ )دهی جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران . دارای 200 تن سکنه است . آب آن از قنات . محصولات آن غلات و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
سرخه دار
لغتنامه دهخدا
سرخه دار. [ س ُ خ َ / خ ِ ] (اِ مرکب ) از گیاهان مخروطی و دارای چوب گرانبهایی است . به لهجه های محلی این کلمه را سردار، سخدار، سوختال و سرخدارگویند. رجوع به سرخدار و درختان جنگلی ص 187 شود.
-
سرخه ده
لغتنامه دهخدا
سرخه ده . [ س ُ خ َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. دارای 200تن سکنه است . آب آن از چشمه ٔ سرخه . محصول آن غلات ، لبنیات و پشم است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
سرخه ده
لغتنامه دهخدا
سرخه ده . [ س ُ خ َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان هزارجریب مازندران . (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 164).
-
سرخه ده
لغتنامه دهخدا
سرخه ده . [ س ُ خ َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان جمعآبرود بخش حومه ٔ شهرستان دماوند. دارای 450 تن سکنه است . آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات ، گردو، قیسی و بنشن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
سرخه ده
لغتنامه دهخدا
سرخه ده . [ س ُ خ َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش دستجرد شهرستان قم . دارای 390 تن سکنه است . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، بنشن ، باغات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سرخه دیزج
لغتنامه دهخدا
سرخه دیزج . [ س ُ خ َ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر. دارای 631 تن سکنه است . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سرخه دیزه
لغتنامه دهخدا
سرخه دیزه . [ س ُ خ َ زَ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه کرمانشاه و قصر شیرین میان پلته و پاطاق . (یادداشت مؤلف ).
-
سرخه رود
لغتنامه دهخدا
سرخه رود. [ س ُ خ َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه بابل و چالوس میان فریدون کنار و چاکسر در 310500 گزی تهران واقع است . (یادداشت مؤلف ).
-
سرخه ریز
لغتنامه دهخدا
سرخه ریز. [ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی جزءدهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب . دارای 376 تن سکنه است . آب آن از نهر ساغرچی و چشمه . محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
قشلاق سرخه
لغتنامه دهخدا
قشلاق سرخه . [ ق ِ س ُ خ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار واقع در 12 هزارگزی شمال باختری نجف آباد و 9 هزارگزی شمال شوسه ٔ بیجار به سنندج . موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 210 تن است . آب آن از چشمه و محصول...
-
مله سرخه
لغتنامه دهخدا
مله سرخه . [ م ِ ل ِ س ُ خ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان رازان است که در بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد واقع است و 115 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).