کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبیژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آبیژ
واژهنامه آزاد
شعله - زبانه آتش
-
جستوجو در متن
-
آییژ
لغتنامه دهخدا
آییژ. [ یی ] (اِ) شراره . شرر آتش : زآتش حسرت و آییژ حسد صد کرت سوختی سینه ٔ بحرو دل کان آزردی . سراج الدین قمری .|| بویمادران . رجوع به ابیژ و آبید و اَبید شود. و البته یکی از این صور درست و باقی مصحف است .
-
ایژک
لغتنامه دهخدا
ایژک . [ ژَ ] (اِ) شراره ٔ آتش . (برهان )(صحاح الفرس ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : چو زر ساو چکان ایژک ازو لیکن چوبنشستی (کذا)شدی چوزر ساو چون سیمین پشیزه غیبه و جوشن (کذا). شهید (از لغت فرس اسدی ص 298).رجوع به ایبد، ابیژ و آیژک شود.