کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبیاری تکمیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
supplemental irrigation
آبیاری تکمیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] جبران کمبود باران در دیمکاریهای مناطق خشک و نیمهخشک
-
واژههای مشابه
-
ابیاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به ابیار، شهری در مصر) [قدیمی] 'abyāri نوعی پارچۀ ابریشمی راهراه.
-
ابیاری
لغتنامه دهخدا
ابیاری . [ اَب ْ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به ابیار. || دیبائی مُخطَّط و راه راه لطیف و نازک بافته و بهترین آن ابیاری کافوری بوده است : از درج برد و مخفی و ابیاری و بمی سرخط همی ستانم و تکرار میکنم . نظام قاری .نرمدست و قطنی و خاراو حبربرد و ابیاری و مخف...
-
ابیاری
دیکشنری فارسی به عربی
ري
-
علی ابیاری
لغتنامه دهخدا
علی ابیاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن محمدبن علی بن محمدبن شراد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی برعی شود.
-
علی ابیاری
لغتنامه دهخدا
علی ابیاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن سندبن علی بن سلیمان لواتی الاصل ، ابیاری شافعی مصری . ادیب و لغوی و نحوی و محدث . وی در حدود سال 750 هَ . ق . در قاهره متولد شد و در غزه اقامت گزید و سپس به دمشق رفت و از محضر ابن حجر استفاده کرد و در آنجا در ذی...
-
علی ابیاری
لغتنامه دهخدا
علی ابیاری . [ ع َ ی ِ اَ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن علی بن حسن بن عطیه ٔ ابیاری ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به شمس الدین . (579 - 616 هَ . ق .). فقیه و اصولی و متکلم بود. او راست : 1- سفینةالنجاة علی طریقةالاحیاء. 2- شرح البرهان جوینی . (ازمعجم المؤلفی...
-
sprinkler irrigation, overhead irrigation
آبیاری بارانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبیاری که در آن آب از بالای سطح خاک با آبپاشهای مخصوص بهصورت قطرههای باران پاشیده میشود
-
contour irrigation
آبیاری تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] روشی در آبیاری زمینهای شیبدار که در آن جویچهها بر روی خطوط تراز کنده میشوند تا فرسایش خاک براثر آبیاری به کمترین میزان برسد
-
flood irrigation
آبیاری غرقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبیاری که در آن زمین کشاورزی غرق آب میشود
-
basin irrigation
آبیاری کرتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبیاری غرقابی که درآن زمین را در قطعاتی با پشته محصور میکنند و آب را در آنها رها میسازند
-
insectigation
سمآبیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] وارد کردن سموم کشاورزی به آب آبیاری در روشهای آبیاری قطرهای یا بارانی
-
overirrigation
بیشآبیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] آبیاری بیش از مقدار مورد نیاز گیاه
-
ابیاری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اسق