کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبپاشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آبپاشی
لهجه و گویش تهرانی
آب پاشیدن برای خنک شدن حیاط
-
واژههای همآوا
-
آب پاشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'ābpāši شغل و عمل آبپاش؛ پاشیدن آب بر زمین و باغچه و گل یا چیز دیگر.
-
آب پاشی
لغتنامه دهخدا
آب پاشی . (حامص مرکب ) عمل آب پاشیدن بر گل و جز آن .
-
جستوجو در متن
-
watercaster
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبپاشی
-
ژوهیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] žuhide ترشده؛ آبپاشیشده.
-
آب بها
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ābbahā پولی که در بهای آب میدهند؛ حقالشرب.آبپاش۱. ظرفی فلزی و دستهدار که سر لولۀ آن سوراخهای ریز دارد و برای آب پاشیدن روی گلها یا زمین به کار میرود.۲. کسی که شغل او آبپاشی بر روی گلها وگیاهان است.