کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبلهکوبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آبلهکوبی
مترادف و متضاد
تلقیح، مایهکوبی، واکسیناسیون
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آبلهکوبی
واژگان مترادف و متضاد
تلقیح، مایهکوبی، واکسیناسیون
-
واژههای همآوا
-
آبله کوبی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (پزشکی) 'āb[e]lekubi تلقیح مایۀ آبله به بدن برای جلوگیری از ابتلا به بیماری آبله.
-
آبله کوبی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) تزریق مایة آبله .
-
آبله کوبی
لغتنامه دهخدا
آبله کوبی . [ ب ِ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) تلقیح مایه ٔ آبله .
-
آبله کوبی
لهجه و گویش تهرانی
مایه کوبی علیه آبله
-
جستوجو در متن
-
واکسیناسیون
واژگان مترادف و متضاد
آبلهکوبی، تزریق، تلقیح، زرق، مایهکوبی
-
تلقیح
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبستنی، باروری، بارورسازی، لقاح ۲. آبلهکوبی، واکسیناسیون ۳. مایه زدن، واکسن زدن ۴. گشن دادن، گشنسازی ۵. آبستن کردن