کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبشخور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آبشخور
/'ābešxor/
معنی
۱. [مجاز] روزی؛ بهره؛ نصیب؛ قسمت.
۲. [قدیمی] جای زیست و اقامت.
۳. [قدیمی] جای آب خوردن یا آب برداشتن در کنار چشمه یا رودخانه: ◻︎ از این پس نه آشوب خیزد نه جنگ / به آبشخور آیند میش و پلنگ (فردوسی: ۲/۲۸۶).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آبخور، آبشخورد، آبشخوار، سرچشمه، منهل
۲. روزی، قسمت، نصیب
۳. تقدیر، سرنوشت
۴. مشرب
۵. مقام، منزل، موطن
دیکشنری
capacity, fount, portion, trough, water hole, watering place
-
جستوجوی دقیق
-
آبشخور
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبخور، آبشخورد، آبشخوار، سرچشمه، منهل ۲. روزی، قسمت، نصیب ۳. تقدیر، سرنوشت ۴. مشرب ۵. مقام، منزل، موطن
-
آبشخور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آبشخوار، آبشخورد، آبخور، آبخورد› 'ābešxor ۱. [مجاز] روزی؛ بهره؛ نصیب؛ قسمت.۲. [قدیمی] جای زیست و اقامت.۳. [قدیمی] جای آب خوردن یا آب برداشتن در کنار چشمه یا رودخانه: ◻︎ از این پس نه آشوب خیزد نه جنگ / به آبشخور آیند میش و پلنگ (فردوسی: ۲/۲...
-
آبشخور
فرهنگ فارسی معین
(بِ خُ) (اِمر.) = آبشخوار. آبشخورد: 1 - جای خوردن یا برداشتن آب . 2 - ظرف آبخوری . 3 - منزل ، مقام . 4 - بهره ، قسمت . 5 - سرنوشت .
-
آبشخور
لغتنامه دهخدا
آبشخور. [ ب ِ خوَرْ / خُرْ ] (اِ مرکب ) جایی از رود یا نهر یا حوض که از آن آب توان خورد و یا توان برداشت . ورد. مورد. مشرب . منهل . شریعه . مشرع . عَطَن . معطن . مشربه . شرعه . حوض . آبخور. سرچشمه . آبشخوار : الملحاح ؛ آن شتر که از آبشخور (عطن . معطن...
-
آبشخور
واژهنامه آزاد
سرچشمه
-
واژههای مشابه
-
ابشخور
دیکشنری فارسی به عربی
قدر
-
ابشخور
واژهنامه آزاد
سرچشمه
-
واژههای همآوا
-
ابشخور
واژهنامه آزاد
سرچشمه
-
جستوجو در متن
-
منهل
واژگان مترادف و متضاد
آبشخور، مشرب
-
سقایه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبشخور ۲. طهارتخانه
-
منبع
فرهنگ واژههای سره
آبشخور، بن مایه، سرچشمه
-
troughs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فواید، تغار، سنگاب، ابشخور