کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبزیپروری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دام پروری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) dāmparvari ۱. شغل و عمل دامپرور.۲. نگهداری و پرورش حیوانات اهلی.۳. (اسم) محل پرورش حیوانات اهلی.
-
گدا پروری
لهجه و گویش تهرانی
کمک بیهوده به دیگران
-
aquatic species
گونههای آبزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] گیاهان و جانورانی که در پیکرههای آبی و تالابها و مناطق کرانرودی زندگی میکنند یا به آن وابستهاند
-
جانور یا گیاه ابزی
دیکشنری فارسی به عربی
مائي
-
body building food
غذای اندامپروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذایی با مقدار پروتئین بیش از معمول که در رژیم غذایی اندامپروری استفاده میشود
-
تن پروری کردن
لغتنامه دهخدا
تن پروری کردن . [ تَم ْ پ َرْ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خود را پرورش کردن . (ناظم الاطباء) : عالم که کامرانی و تن پروری کنداو خویشتن گم است کرا رهبری کند.سعدی (گلستان ).
-
خویشتن پروری کردن
لغتنامه دهخدا
خویشتن پروری کردن . [ خوی / خی ت َ پ َرْ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خویشتن پروردن . تربیت نفس . || تن پروری کردن . تن پروردن .
-
لش پرور،لش پروری
لهجه و گویش تهرانی
تربیت بد
-
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
دیکشنری فارسی به عربی
حوض السمک
-
جستوجو در متن
-
aquaculture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبزی پروری
-
aquiculture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبزی پروری
-
vesiculopustular
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبزی پروری
-
دریازیپروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ← آبزیپروری دریایی