کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبزیپروری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
aquaculture,fishfarming, mariculture, pisciculture
آبزیپروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پرورش ماهی و صدف خوراکی و گیاهان آبزی در آبهای شیرین یا شور، تحت شرایط واپایششده
-
aquaculture, aquafarming
آبزیپروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] تولید انبوه آبزیان برای بهرهبرداری تجاری
-
واژههای مشابه
-
آبزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (زیستشناسی) 'ābzi ویژگی جانوری که در آب زندگی کند؛ جانوران دریایی.
-
آبزی
فرهنگ فارسی معین
(اِفا.) جانوری که در آب زندگی می کند.
-
ابزی
لغتنامه دهخدا
ابزی . [ اَ ب َ زا ] (ع مص ) جستن آهو در دویدن .
-
ابزی
لغتنامه دهخدا
ابزی . [ اَ زا ] (ع ص ) ابزخ . || آن خصم که مقهور کند دیگر خصم را. (مهذب الاسماء).
-
ابزی
دیکشنری فارسی به عربی
مائي
-
mariculture, ocean farmin
آبزیپروری دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] آبزیپروری در محیط طبیعی آبزیان، در دریا متـ . دریازیپروری
-
پروری
لغتنامه دهخدا
پروری . [ پ َرْ وَ ] (اِ) پرواری . غذا : گر نباشد جاه فرعون و سری از کجا یابد جهنم پروری . مولوی . || (ص نسبی ) پرواری : هفت گاو فربه بس پروری خوردشان آن هفت گاو لاغری . مولوی . || (حامص ) مزید مؤخر که بدنبال بعض اسماء درآیدو به مجموع معنی مصدری یعن...
-
aquatic plants
گیاهان آبزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] گیاهانی که برای زندگی بر سطح یا درون محیطهای آبی سازگاری یافتهاند
-
aquatic animals
جانوران آبزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جانورانی که در آب زندگی میکنند
-
aquarium
آبزیدان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] محفظهای شیشهای که در آن جانوران و گیاهان آبزی را نگهداری میکنند * پیشنهاد فرهنگستان دوم
-
fouling organism, biofouler
آبزی مزاحم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] اندامگانی که برای زیستن به اشیای درون آب نظیر بدنۀ شناورها و تأسیسات دریایی میچسبد
-
زیر ابزی
دیکشنری فارسی به عربی
تحت الماء