کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبرفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آبرفت
/'ābroft/
معنی
۱. آنچه از سنگ و خاک یا کف رودخانه که آب آن را ساییده یا تراشیده یا روبیده باشد.
۲. موادی که در مجرای آب تهنشین شود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
alluvium
-
جستوجوی دقیق
-
آبرفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آبروفت› (زمینشناسی) 'ābroft ۱. آنچه از سنگ و خاک یا کف رودخانه که آب آن را ساییده یا تراشیده یا روبیده باشد.۲. موادی که در مجرای آب تهنشین شود.
-
آبرفت
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِمر.) 1 - سنگ کف رود که جریان آب آن را ساییده باشد. 2 - موا د ته نشین شده در مجرای آب .
-
alluvium, alluvial deposit
آبرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مواد آواری سستی که در نتیجۀ جریان آبهای جاری نهشته میشود
-
واژههای مشابه
-
alluviation
آبرفتگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرایند نهشت در نتیجۀ جریان رودخانه
-
آبرفت عریض
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: čâla / ruxâna طاری: --------- طامه ای: owšur طرقی: šöɂâr کشه ای: ------- نطنزی: čâlâb
-
واژههای همآوا
-
آب رفت
لغتنامه دهخدا
آب رفت . [ رُ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) سنگی که در جریان آب بطول زمان ساییده و لغزان و مایل بگردی شده باشد. || ته نشین آب رودخانه ها. (فرهنگستان زمین شناسی ).
-
جستوجو در متن
-
alluvial
آبرفتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] وابسته یا مربوط به آبرفت
-
illuviation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستکاری، ابرفت، ته نشینی
-
alluviums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
alluviums، رسوب، ابرفت، ته نشین
-
alluvia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلوویا، رسوب، ابرفت، ته نشین
-
آزفت
لغتنامه دهخدا
آزفت . [ زُ ] (ص ، اِ) در بعض فرهنگها و ازجمله در صحاح هندوشاه آن را سنگ آبخورده معنی کرده اند. ظاهراً این کلمه مصحف آبرفت باشد.
-
هَارٍ
فرهنگ واژگان قرآن
به آرامی افتاده ( کلمه هار اصلش هائر بوده و به معني به آرامي افتاده است . و عبارت "علي شفا جرف هار فانهار به في نار" جهنم استعارهاي است که حال منافقين مورد نظر را تشبيه ميکند به حال کسي که بنائي بسازد که اساس و بنيانش بر لب آبرفت یا مسیل باشد که هيچ...