کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبراهه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آبراهه
/'ābrāhe/
معنی
۱. راه آب؛ راهگذر آب؛ مجرای آب.
۲. گذرگاه سیل.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آبراه، آبگذر، ترعه، جدول، جو، کانال، مسیل
دیکشنری
canal, channel, gully, waterway
-
جستوجوی دقیق
-
آبراهه
واژگان مترادف و متضاد
آبراه، آبگذر، ترعه، جدول، جو، کانال، مسیل
-
آبراهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آبراه، آبره، آوره، آبْرو› 'ābrāhe ۱. راه آب؛ راهگذر آب؛ مجرای آب.۲. گذرگاه سیل.
-
آبراهه
فرهنگ فارسی معین
(هِ) (اِمر.) 1 - راه آب ، مجرای آب . 2 - گذرگاه سیل .
-
واژههای همآوا
-
آب راهه
لغتنامه دهخدا
آب راهه . [ هََ / هَِ ] (اِ مرکب ) هر جا که آب در آن گذرد از رود و جوی و مسیل و مانند آن . گذرگاه سیل . (فرهنگستان زمین شناسی ) : خاک خور، گو پس از این روح طبیعی تا من آب راهه ش ز گذرگاه جگر بربندم . سیف اسفرنگ .|| راه آب . مجری . آوره . آب راه . فرخ...
-
جستوجو در متن
-
شرعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شرعَة] [قدیمی] šer'e آبراهه.
-
waterways
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبراهه ها
-
سلک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] selk ناودان؛ آبراهه.
-
میزاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمع: مآزیب و موازیب و میازیب] [قدیمی] mizāb ناودان؛ آبراهه.
-
سولین
واژهنامه آزاد
غنچه، آبراهه
-
ترعه
واژگان مترادف و متضاد
آبراهه، آبراه، کانال
-
allochtonous stream
رود نابرجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رودی که در آبراهۀ شکلنگرفته جریان دارد
-
قشم
واژهنامه آزاد
آبراهه ، سرشت , طبیعت
-
آبگذر
واژگان مترادف و متضاد
آبراهه، جدول، جو، کانال، نهر