کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبخورش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آبخورش
معنی
(خُ رِ) (اِمص .) (عا.) نصیب ، قسمت .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آبخورش
فرهنگ فارسی معین
(خُ رِ) (اِمص .) (عا.) نصیب ، قسمت .
-
آبخورش
لغتنامه دهخدا
آبخورش . [ خوَ / خ ُ رِ] (اِ مرکب ) در تداول عامه به معنی نصیب و قسمت . - آب خورش کسی از جایی کنده شدن ؛ از آنجای کوچ کردن و رفتن او.
-
جستوجو در متن
-
شوشمیر
لغتنامه دهخدا
شوشمیر.(اِ) هل . (یادداشت مؤلف ). قاقله ٔ صغیر است و گفته اند یونانی است . (فهرست مخزن الادویه ). هیل و به عربی قاقله ٔ صغار و خیربوا خوانند. (برهان ) (آنندراج ). هیل باشد که به هندی آلاچی گویند. (فرهنگ رشیدی ). بفارسی اسم قاقله ٔ صغیر و گفته اند یو...
-
بخسم
لغتنامه دهخدا
بخسم . [ ب َ س ُ ] (اِ) شرابی که از آرد گندم و ارزن و امثال آن سازند. (برهان قاطع) (آنندراج ). شرابی که از گندم سازند. (فرهنگ سروری ) (انجمن آرا). شرابی که از آرد گندم و ارزن و مانند آنها سازند و بوزه نیز گویند. (ناظم الاطباء) : خری که آبخورش زیر ناو...
-
زودسیر
لغتنامه دهخدا
زودسیر. (ص مرکب ) کنایه از کسی است که از صحبت زود سیرشود و دلگیر گردد. (برهان ). شخصی که زود از چیزی سیر شود. (فرهنگ رشیدی ). کنایه از شخصی است که زود از صحبت دلگیر شود و در بیگانگی زند. (آنندراج ) (از انجمن آرا). کسی که از صحبت و معاشرت زود سیر و دل...
-
عصاره
لغتنامه دهخدا
عصاره . [ ع ُ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) عصارة. آب افشرده ٔ نباتات است ، اعم از آنکه خشک کنند یا نکنند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). به معنی عصیر است اما در آنچه به آتش و آفتاب منعقد کرده باشند استعمال می نمایند. (مخزن الادویة). افشره . (تفلیسی ). افشاره . فشاره...