کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آباژور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آباژور
/'ābāžu(o)r/
معنی
۱. سرپوش پارچهای، چوبی، کاغذی، و مانند آن که روی چراغ قرار میگیرد تا از پخششدن نور آن در همۀ فضا جلوگیری کند.
۲. چراغ پایهداری که دارای این نوع سرپوش باشد.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
سایبان، سایه شکن، نورتاب
دیکشنری
lampshade, shades
-
جستوجوی دقیق
-
آباژور
فرهنگ واژههای سره
سایبان، سایه شکن، نورتاب
-
آباژور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: abat-jour] 'ābāžu(o)r ۱. سرپوش پارچهای، چوبی، کاغذی، و مانند آن که روی چراغ قرار میگیرد تا از پخششدن نور آن در همۀ فضا جلوگیری کند.۲. چراغ پایهداری که دارای این نوع سرپوش باشد.
-
آباژور
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِمر.) حباب و سرپوشی برای چراغ و مانند آن که نور را به پایین افکند.
-
آباژور
واژهنامه آزاد
نورتاب
-
واژههای مشابه
-
اباژور
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
جستوجو در متن
-
نورتاب
فرهنگ واژههای سره
آباژور
-
waterages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آباژور
-
floor lamp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چراغ پایهدار، اباژور زمینی
-
shades
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایه ها، سایه، سایه رنگ، حباب چراغ یا فانوس، اباژور، جای سایه دار، اختلاف جزئی، سایه دار کردن، سایه افکندن، تیره کردن، کم کردن، زیر و بم کردن
-
shade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایه، سایه رنگ، حباب چراغ یا فانوس، اباژور، جای سایه دار، اختلاف جزئی، سایه دار کردن، سایه افکندن، تیره کردن، کم کردن، زیر و بم کردن
-
ظل
دیکشنری عربی به فارسی
سايه , حباب چراغ يا فانوس , اباژور , سايه بان , جاي سايه دار , اختلا ف جزءي , سايه رنگ , سايه دار کردن , سايه افکندن , تيره کردن , کم کردن , زير وبم کردن , ظل , سايه افکندن بر , رد پاي کسي را گرفتن , پنهان کردن
-
چراغ خواب
لغتنامه دهخدا
چراغ خواب . [ چ َ / چ ِ غ ِ خوا / خا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغی که در اطاق خواب روشن نگاه دارند. نوعی چراغ مخصوص روشن کردن و روشن گذاشتن در اطاق خواب پس از خوابیدن . قسمی چراغ نفتی کوچک و کم نور که هنگام خفتن ، در اطاق خواب روشن کنند. یک نوع چر...
-
حباب
لغتنامه دهخدا
حباب . [ ح ُ ] (ع اِ) مار. شیطان (و شیطان در اینجا مرادف حیّة عربی و مار فارسی است ). || مار. (منتهی الارب ). || نوعی است از مار. (مهذب الاسماء). || دوست . (منتهی الارب ). || دوستی . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). || بسیاری از آب و ریگ . || دیو. || س...