کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبادی کاغذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آبادی کاغذ
لغتنامه دهخدا
آبادی کاغذ. [ غ َ ] (اِ مرکب ) قسمی کاغذ ابریشمین .
-
واژههای مشابه
-
عباس آبادی
لغتنامه دهخدا
عباس آبادی . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) حاج عبدالمطلب بن محمد حسین اصفهانی . از علماء اواسط قرن سیزدهم هجری قمری و از شاگردان شیخ احمد احسائی است . او را تألیفاتی است از جمله حجیة الظنة به فارسی ، و الحجة البالغة من اسرار الاعتقادات الاحمدیة. (از ریحانة ا...
-
کلاه آبادی
لغتنامه دهخدا
کلاه آبادی . [ ک ُ ] (اِخ ) ایل کرداز طوایف پشتکوه . (ز جغرافیایی سیاسی کیهان ص 70).
-
گون آبادی
لغتنامه دهخدا
گون آبادی . (ص نسبی ) منسوب به گون آباد. گونابادی . گنابدی . جنابدی . رجوع به گنابادی شود.
-
عبدالرب آبادی
لغتنامه دهخدا
عبدالرب آبادی . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) یکی از هشت تن نویسندگان نامه ٔ دانشوران است . رجوع به محمد مهدی شود.
-
فرس آبادی
لغتنامه دهخدا
فرس آبادی . [ ف ُ ] (اِخ ) عبدالحمیدبن حمید. اهل فرس آباد مرو بود و از الشعبی روایت کرده است . (از لباب الانساب ج 2 ص 205).
-
فرس آبادی
لغتنامه دهخدا
فرس آبادی . [ ف ُ ] (ص نسبی ) منسوب به فرس آباد که از قرای مرو است در دوفرسخی آن . (سمعانی ).
-
هارون آبادی
لغتنامه دهخدا
هارون آبادی . (اِخ ) تیره ای در حدود 600 خانوار از طایفه ٔ کلهر از ایلات کرد که به تربیت اغنام و احشام میپردازند و پیرو مذهب علی اللهی و تسنن هستند. (جغرافیایی سیاسی کیهان ص 61). رجوع به ایل کلهر شود.
-
تایب آبادی
لغتنامه دهخدا
تایب آبادی . [ ی ِ ] (اِخ ) زین الدین ابوبکر تایب آبادی . رجوع به تایبادی شود.
-
تایب آبادی
لغتنامه دهخدا
تایب آبادی . [ ی ِ ] (ص نسبی ) منسوب به تایب آباد. رجوع به تایب آباد و ماده ٔ بعد شود.
-
حسین آبادی
لغتنامه دهخدا
حسین آبادی . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) حیدربن شریف احمد حریری صفوی . ساکن موصل (1121-1129 هَ . ق .). او راست : حاشیه بر حاشیه ٔ میرزا جان باغنوی بر اثبات الواجب دوانی ، و حاشیه ٔ دیگر بر تعلیقات میرسید شریف . (هدیة العارفین ج 1 ص 343).
-
حفص آبادی
لغتنامه دهخدا
حفص آبادی . [ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به حفص آباد. قریه ای به سرخس . (الانساب ).
-
دولت آبادی
لغتنامه دهخدا
دولت آبادی . [ دَ ل َ ] (اِخ ) صدیقه ٔ دولت آبادی متولد 1264 هَ .ش . و متوفای 1341 هَ .ش . خواهر یحیی دولت آبادی و از پیشقدمان نهضت زنان ایران بود. او به سال 1927 م . در رشته ٔ تعلیم و تربیت از دانشگاه پاریس فارغ التحصیل گردید و پس از تحصیل در فرانسه...
-
دولت آبادی
لغتنامه دهخدا
دولت آبادی .[ دَ ل َ ] (اِخ ) حاجی میرزا یحیی دولت آبادی متولد 1279 هَ .ق . و متوفای 1318 هَ .ش . شاعر و نویسنده و از پیشقدمان فرهنگ نوین در ایران و مؤسس مدرسه ٔ سادات بود و در انجمن معارف و انجمن مکاتب ملیه ٔ ایران عضویت داشت و چندی نماینده ٔ مجلس ...