کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آباده زرتشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اباده
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ یا دَ) [ ع . ] (مص م .) هلاک کردن ، کشتن .
-
اباده
لغتنامه دهخدا
اباده . [ اِ دَ ] (ع مص ) رجوع به ابادت شود.
-
ابادة
دیکشنری عربی به فارسی
نابودي , براندازي , دفع افات
-
آباده ٔ اقلید
لغتنامه دهخدا
آباده ٔ اقلید. [ دَ ی ِ اِ ] (اِخ ) بخشی از شهرستان آباده است و آن را به مناسبت یکی از قرای آن که اقلید نام دارد آباده ٔ اقلید خوانند تا از آباده ٔ طشک ممتاز باشد. این بخش از طرف شمال و مشرق به ابرقوه (ابرکوه ) و توابع اصفهان و از جنوب بقونقری و از م...
-
آباده ٔ طشک
لغتنامه دهخدا
آباده ٔ طشک . [ دَ ی ِ طِ ش َ ] (اِخ ) بخشی از ولایات خمسه ٔ فارس است ، و آن را به مناسبت یکی از قرای آن که طشک نام دارد آباده ٔ طشک خوانده اند تا از آباده ٔ اقلید ممتاز باشد. این بخش از طرف شمال بسرچاهان و قونقری و از مغرب بارسنجان و از جنوب بدریاچه...
-
قلعه ٔ آباده
لغتنامه دهخدا
قلعه ٔ آباده . [ ق َ ع َ ی ِ دِ ] (اِخ ) این قلعه در آباده واقع است . (جغرافیای غرب ایران ). در استواری کمتر از دیگر قلاع است و در مساحت کوچکتر و هوائی معتدل دارد و آبش از مصیغه است و محال جنگ دارد. (نزهة القلوب ص 133).
-
ابادة جماعية
دیکشنری عربی به فارسی
کشتار دسته جمعي , قتل عام
-
شهرستان آباده
واژهنامه آزاد
باده شهری است در استان فارس و مرکز شهرستان آباده. شهرستان آباده در شمالی ترین نقطه استان فارس قرار دارد. از شمال و غرب به استان اصفهان، از جنوب به صفاشهر و از شرق به استان یزدمتصل است. این شهرستان در فاصله ۲۷۰ کیلومتری شمال شیراز، ۲۰۰ کیلومتری جنوب ا...
-
لشنی آباده ای
لغتنامه دهخدا
لشنی آباده ای . [ ل َ ش َ دِ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقائی ایران مرکب از400 خانوار که در همراه عمله سکونت دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 85) .
-
جستوجو در متن
-
گوکان
واژهنامه آزاد
واژه گوکان به یکی از بزرگترین دهستانهای خفر گویند که به طور دقیق شامل روستاهای:باغکبیر-باروس -زرفلات-راهکان-مورچگی-قلعه وقالینی -خافتر-گریزان-لردخزان- کفه- اباده-بغل سیاه تشکیل میشود ونام قدیمی آن شکوه بوده ونام مرکزآن که باروس بوده زرشکوه وسابقه تهر...