کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آاطریلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آاطریلال
لغتنامه دهخدا
آاطریلال . [ اَ ] (اِ) آطریلال . رجوع به اَآطریلال و اِطریلال شود.
-
واژههای مشابه
-
اآطریلال
لغتنامه دهخدا
اآطریلال . [ اَ طِ ] (اِ) آطریلال . اطریلال . طریلال . لغتی است بربری وبه عربی آنرا رجل الطیر گویند و ما امروز آنرا قازایاغی نامیم و نام فارسی آن : پاکلاغی ، چنگ کاک ، پای کلاغ ،زرقون ، موچه ، موجه ، یملک ، یملیک ، مچی است ، و نامهای دیگر آن به عربی ...
-
واژههای همآوا
-
اآطریلال
لغتنامه دهخدا
اآطریلال . [ اَ طِ ] (اِ) آطریلال . اطریلال . طریلال . لغتی است بربری وبه عربی آنرا رجل الطیر گویند و ما امروز آنرا قازایاغی نامیم و نام فارسی آن : پاکلاغی ، چنگ کاک ، پای کلاغ ،زرقون ، موچه ، موجه ، یملک ، یملیک ، مچی است ، و نامهای دیگر آن به عربی ...
-
جستوجو در متن
-
حرزالغراب
لغتنامه دهخدا
حرزالغراب . [ ح ِ زُل ْغ ُ ] (ع اِ مرکب ) اَآطریلال . رجوع به اآطریلال شود.
-
پای غازان
لغتنامه دهخدا
پای غازان . (اِ مرکب ) قازایاغی . رجوع به اَاطریلال شود.
-
حرزالشیاطین
لغتنامه دهخدا
حرزالشیاطین . [ ح ِ زُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) اَآطریلال . رِجْل الطیر. رِجْل الغراب . قازایاغی . حشیشةالبرص . گیاهی است شاخ آن شبیه است به چنگال مرغ . رجوع به اآطریلال شود.
-
یملک
لغتنامه دهخدا
یملک . [ ی ِ ل ِ ] (ترکی ، اِ) اِآطریلال . (یادداشت مؤلف ). || ترکی شنگ است . یملیک . رجوع به یملیک و شنگ شود.
-
رجل الراعی
لغتنامه دهخدا
رجل الراعی . [ رِ لُرْ را ] (ع اِ مرکب ) اَآطریلال . (یادداشت مرحوم دهخدا). خربق سیاه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
رعی الابل
لغتنامه دهخدا
رعی الابل . [ رَع ْ یُل ْ اِ ب ِ ] (ع اِ مرکب ) رعی الابل غلط است و رَعی ُاْلاُیَّل درست است . آطریلال . رجل الغراب . حشیشةالبرص . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اآطریلال و رجل الغراب و رعی الایل شود.
-
یملیک
لغتنامه دهخدا
یملیک . [ ی ِ ] (ترکی ، اِ) اِآطریلال . قازایاقی . (یادداشت مؤلف ). غازایاقی . رجل الغرب . پای زاغان . رجوع به قازایاغی و غازایاقی و اآطریلال شود. || اسم ترکی لحیةالتیس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). شنگ شتری . لحیةالتیس که در لغت عرب به معنی ریش تکه (...
-
رعی الایل
لغتنامه دهخدا
رعی الایل . [ رَع ْ یُل ْ اُی ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) رعی الابل غلط و رعی الایل صحیح است . الافوبسگن اآطریلال . رعیادیلا. حشیشةالبرص . جرزالشیطان . رجل الغراب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اآطریلال و رجل الغراب و تحفه ٔ حکیم مؤمن (ماده ٔ رعی الابل ) و ذخ...
-
رجل الطیر
لغتنامه دهخدا
رجل الطیر. [ رِ لُطْ طَ ] (ع اِ مرکب ) رجل الغراب . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). اَآطریلال . پاکلاغی . غازایاغی . حرزالشیطان . (یادداشت مرحوم دهخدا). گیاه اطریلال است و به لغت هندی کاکچنکی و مسی نامند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به رجل الغراب و رجل العقاب ...