کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
uv پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عر
واژهنامه آزاد
عَرْ:(ar) در گویش گنابادی یعنی نعره ، بالا بردن صدا ، فریاد ، جیغ
-
واژههای مشابه
-
عر عر
واژهنامه آزاد
صدای خر
-
عر شیا
واژهنامه آزاد
منسوب به عرش، آسمانی
-
واژههای همآوا
-
آر
واژهنامه آزاد
این پسوند مفهوم «بسیاری یک کار» را می رساند. مانند:کشتار، رفتار، کردار، گفتار و...
-
جستوجو در متن
-
استحمار
واژهنامه آزاد
estehmar ،عر. ( اِمص. ) خر شمردن؛ خر کردن؛ به اشتباه و خطا انداختن.
-
متعهد
واژهنامه آزاد
[مُ تَِ عَ هْ هِ د] (عر. ص.)1.دارای تعهد که وفاداری به پیمان باشد 2.سوگند خورده برای وفادار ماندن به عهد
-
مشکنان
واژهنامه آزاد
نام روستای قدیمی که در 85 کیلومتری جادۀ اصفهان_نائین قرار دارد، و جادۀ ابریشم نیز از این روستا می گذرد. در ایام قدیم، مشکنان مرکز بیش از 48 روستا بود و برای حل مشکلات روستاهای اطراف، مجمعی از ریش سفیدان درویش مسلک در آن گرد هم می آمدند. ناصرخسرو نیز ...