کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یک لو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یک یک
واژهنامه آزاد
یَکْ یَکْ:(yakyak) در گویش گنابادی یعنی یکی یکی ، تَک تَک ، به نوبت رفتن
-
یک باره
واژهنامه آزاد
ناگهن
-
یک کش
واژهنامه آزاد
به فتح ی و سکون ک ،فتح ک :یک دنده و لج باز
-
یک رنگی
واژهنامه آزاد
زیبایی مدادرنگی
-
یک چهارم
واژهنامه آزاد
(لری) چارک.
-
یک چهارم
واژهنامه آزاد
(لری) چارک.
-
یک ضرب
واژهنامه آزاد
(ورزش) یک کوب.
-
جستوجو در متن
-
لو
واژهنامه آزاد
لوو درزبان لری بختیاری باضمه و یعنی بزرگ مثلا دالو=مادربزرگ دا=مادر لو=بزرگ
-
لمب لو
واژهنامه آزاد
(دزفولی) لمبِ لو؛ لبالب، پُر، لبریز.
-
لو
واژهنامه آزاد
لُوْ:(low) در گویش گنابادی یعنی لب ، کنار ، بغلِ
-
لو دروکه
واژهنامه آزاد
لرزش لب و فک در اثر سردی هوا
-
دالو
واژهنامه آزاد
(لری) مادربزرگ. مرکب از دا یعنی مادر، و لو یعنی بزرگ.
-
آللو
واژهنامه آزاد
به معنای خاندان بزرگ که آل به معنای خاندان و لو به زبان لری و ترکی پسوند میباشد و به معنای بزرگ
-
معمولان
واژهنامه آزاد
نام محلى در لرستان، در ٥٥ کیلومترى شهر خرم آباد و ٥٠ کیلومترى شهر پلدختر؛ نام این منطقه به دلیل سکونت طایفۀ محمودوند، به لهجۀ لرى ممولو بوده، و سپس معرب شده است:ممو (محمود) و لو (لانه و کاشانه). به عبارت دیگر، منطقۀ محمودوندها معنی میدهد