کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یک خورده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یک یک
واژهنامه آزاد
یَکْ یَکْ:(yakyak) در گویش گنابادی یعنی یکی یکی ، تَک تَک ، به نوبت رفتن
-
یک باره
واژهنامه آزاد
ناگهن
-
یک کش
واژهنامه آزاد
به فتح ی و سکون ک ،فتح ک :یک دنده و لج باز
-
یک رنگی
واژهنامه آزاد
زیبایی مدادرنگی
-
یک چهارم
واژهنامه آزاد
(لری) چارک.
-
یک چهارم
واژهنامه آزاد
(لری) چارک.
-
یک ضرب
واژهنامه آزاد
(ورزش) یک کوب.
-
جستوجو در متن
-
وا زد
واژهنامه آزاد
1- به معنی به درد نخور 2- پس خورده ، بازگشت خورده
-
مستال
واژهنامه آزاد
مِسْتاْل:(mestal) در گویش گنابادی یعنی شکست خورده در عشق ، شکست عشقی خورده ، ناکام
-
رم خورده
واژهنامه آزاد
وحشی
-
کارش گره خورده
واژهنامه آزاد
انجام نشدن کارش
-
یخوده
واژهنامه آزاد
یعنی یک خورده ، یک کم
-
آموس
واژهنامه آزاد
شکست خورده - ناراحت - غضب شده
-
مغفول
واژهنامه آزاد
غفلت خورده، غفلت زده، از روی غفلت