کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یک خوراک (از غذا) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یک یک
واژهنامه آزاد
یَکْ یَکْ:(yakyak) در گویش گنابادی یعنی یکی یکی ، تَک تَک ، به نوبت رفتن
-
یک باره
واژهنامه آزاد
ناگهن
-
یک کش
واژهنامه آزاد
به فتح ی و سکون ک ،فتح ک :یک دنده و لج باز
-
یک رنگی
واژهنامه آزاد
زیبایی مدادرنگی
-
یک چهارم
واژهنامه آزاد
(لری) چارک.
-
یک چهارم
واژهنامه آزاد
(لری) چارک.
-
یک ضرب
واژهنامه آزاد
(ورزش) یک کوب.
-
جستوجو در متن
-
پیش غذا
واژهنامه آزاد
نوشیدنی و یا خوراک با حجم کم که قبل از غذای اصلی استفاده می شود .
-
نوتریکا
واژهنامه آزاد
غذا دهنده ، از نامهای اصیل ایرانی
-
سلینک
واژهنامه آزاد
(محلی هرمزگان) سَلینک؛ خرمایی که قبل یا بعد از رسیدن خشک شود و معمولاً برای خوراک دام استفاده می شود.
-
هلمر
واژهنامه آزاد
هُلمِر-آتش زیر خاکستر،آتش زیر خاکستری که برای پخت برخی از نان ها و خوراک ها به کار گرفته می شود.
-
قوتی شدن
واژهنامه آزاد
(کرمانی، زرند) قُوتِی شدن:این اصطلاح در قدیم (تا حدود 1330ش) در منطقۀ زرند کرمان، دربارۀ کسی به کار می رفته که از شدت گرسنگی، وقتی بوی غذا به مشامش می رسیده، غش می کرده است. راه درمان چنین فردی این بوده که مقداری غذا جلوی دماغش می گرفتند تا به حال (ب...
-
تغارو
واژهنامه آزاد
کنایه از تغار کوچکی که در آن غذا یا خوردنی می خوردند
-
بش bash
واژهنامه آزاد
سهم - قسمت- سهمی از غذا یا اموال که نصیب کسی میشود