کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یک جور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یک یک
واژهنامه آزاد
یَکْ یَکْ:(yakyak) در گویش گنابادی یعنی یکی یکی ، تَک تَک ، به نوبت رفتن
-
یک باره
واژهنامه آزاد
ناگهن
-
یک کش
واژهنامه آزاد
به فتح ی و سکون ک ،فتح ک :یک دنده و لج باز
-
یک رنگی
واژهنامه آزاد
زیبایی مدادرنگی
-
یک چهارم
واژهنامه آزاد
(لری) چارک.
-
یک چهارم
واژهنامه آزاد
(لری) چارک.
-
یک ضرب
واژهنامه آزاد
(ورزش) یک کوب.
-
جستوجو در متن
-
شیمبل
واژهنامه آزاد
سرهم کردن جفت و جور کردن خراب کردن نابود کردن
-
جور ماه
واژهنامه آزاد
سپید و درخشان همچون ماه تابان
-
تیرانی
واژهنامه آزاد
به معنی حکومت ستمگری و جور و ظلم است
-
by all means
واژهنامه آزاد
به روی چشم؛ هر جور که شده.
-
قلور
واژهنامه آزاد
قُلُوْرَ:(gholouwra) در گویش گنابادی یعنی مچاله کردن ، جمع و جور کردن ، فشردن در آغوش
-
مخا
واژهنامه آزاد
مِخاْ:(mekha) در گویش گنابادی یعنی می خورد ، جور در می آمد
-
کلمه جور
واژهنامه آزاد
کُلْمَه جُور در گویش دزفولى به معناى با دقت و وسواس به دنبال چیزى گشتن است.