کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یال و دم پرسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چاق سلامتی
واژهنامه آزاد
حال و احوال کردن/احوال پرسی
-
ایشتنی
واژهنامه آزاد
چطوری، چطور هستی؛ این واژه در هنگام احوال پرسی استفاده می شود و از "ایشته" به معنای "چطور" گرفته شده است.
-
حرذوق
واژهنامه آزاد
نوعی سوسمار با خط و خال رنگین و دم دراز
-
شرنگ
واژهنامه آزاد
تجمل. شکوه. جاه و جلال. دم و دستگاه. کبکبه و دبدبه. عزت و جاه.
-
دم لقلو
واژهنامه آزاد
بچه قورباغه قبل از در آوردن دست و پا
-
تیدی
واژهنامه آزاد
(پاکستانی و هندی) کله دم سبز؛ جراد.
-
کاراکال
واژهنامه آزاد
شناسنامه کاراکال نام فارسی:کاراکال نام انگلیسی:Caracal نام علمی:Caracal caracal موها کوتاه، رنگ پشت و دم زرد شنی، پشت گوشها سیاه، با دسته ای از موهای بلند در نوک آن، دست و پا بلند، دم کوتاه، طول سر و تنه ۶۰ تا ۹۰ سانتی متر، دم ۲۳ تا ۳۱ سانتی متر،...
-
دم در
واژهنامه آزاد
دَمِ دَر:در لهجه بروجردی به معنای جلوی در و در آستانه در ورودی است
-
break
واژهنامه آزاد
دم آسودگی (دَم آسودِگی). به چَمِ (معنیِ) دمی کار را کنار گذاشتن و آسودن.
-
دفت
واژهنامه آزاد
دفت به معنای دم و نفس است و فعل آن دفتیدن می باشد .از همین واژه واژه دشدفت را در زبان پهلوی داشته ایم که معنای آسم و تنگی نفس می داده است .
-
پگانا
واژهنامه آزاد
پسوند ( ا) در ادبیات پارسی پسوند فاعل ساز در بعضی لغات می باشد. واژه پگاه به معنی صبح دم می باشد. در اتصال ممال حرف پگاه به اضافه (ا) در زبان و گویش محلی در استان فارس بین واژه پگاه و پسوند (ا) پسوند اضافی به نام حرف ن اضافه می گردد که به صورت پگانا ...
-
بادخوره
واژهنامه آزاد
بادخوره [گویش همدانی]:پرستو ، چلچله ، پرنده ای با بال های دراز و نوک تیز و دم دو شاخه ، که در فصل سرما به مناطق گرمسیر مهاجرت می کند.(فرهنگ فارسی معین)
-
شوروم
واژهنامه آزاد
(گیلکی) به مه صبحگاهی گفته می شود که سپیده دم، سطح زمین را می پوشاند و بعد از طلوع آفتاب از بین می رود.
-
دماوند
واژهنامه آزاد
دماوند:کوه ابرین نفس یا نفس ابری، کوهی که ابر از نفس او بر می آید. دماوند ، از ترکیب سه واژه ی« دم » به معنای نفس ، « آ aw» یا« آو av » به معنای ابر، و « وند » یا « بند » به معنای کوه، و یا پسوند صاحبی و شباهت است و نیز در آخر نامهای مکان می آید که ه...
-
دم سقرلو
واژهنامه آزاد
دیم به معنی جایی که کشت و زراعت از طریق آب باران انجام می شود و سقلو هم در زبان آذری به محلی گفته میشود که در آن دامداری و دامپروری رواج داشته است . اما این مقدار جمعیت باید به دو روستا یعنی " دیم سقرلو " و " چای سقرلو " به صورت مشترک اشاره داشته باش...