کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گُو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گو
واژهنامه آزاد
گاو
-
هن گو
واژهنامه آزاد
گیاهی وحشی بدبو دردشتهای در فصل بهار میروید باطبع گرم وبادشکن وضدانگل روده اهالی بخش طغرالجردشهرستان کوهبنان کرمان ازاین گیاهی برای کاستن دردمفاصل بهره میبرند ضمنا نوع دیگری ازاین بوته بنام کال است که ماده دارویی انغوزه ازان گرفته میشود که درلابراتوا...
-
واژههای همآوا
-
گو
واژهنامه آزاد
گاو
-
جستوجو در متن
-
گفتمان
واژهنامه آزاد
گفت و گو - گفت و گوی جدی در باره ی موضوعی واحد
-
تالارگفتمان
واژهنامه آزاد
مکانی که چند نفر به گفت و گو با هم می شینند، انجمن، forum
-
گوتاما
واژهنامه آزاد
مرکب از دو بخش گو و تاما؛ گو به معنای نور تابان و تاما به معنای تاریکی و ظلمت. در مجموع گوتاما یعنی کسی که با تابش نور خود تاریکی را از بین می برد.
-
مقال
واژهنامه آزاد
مَقال؛ گفتار، گفت و گو. || طوطی مقال:کنایه از خوش سخن، فصیح.
-
گوران
واژهنامه آزاد
بزرگان، گو رانان، دین گوران(یاری یارسان)، منطقە گوران، لقب سلطان صحاک
-
مازحه
واژهنامه آزاد
زن شوخ طبع، بذله گو (گلستان سعدی-باب دوم به شرح مرحوم غلامحسین یوسفی)
-
محدثه
واژهنامه آزاد
1)حدیث گو 2)زنی که در مورد او حدیث میگویند 3)کسی که با فرشته ها صحبت می کند ولی ان ها را نمی بیند 4)یکی از نامهای حضرت فاطمه(س)
-
گونگ
واژهنامه آزاد
گَوَنگ یک صیغه مبالغه از گَو به معنای پهلوان است و گونگ به این ترتیب معنای بسیار درشت و دلیر می دهد و در خلاصه شدن تبدیل به کنگ و گنگ شده است که در این مدخل ها به معنای مرد هیکلدار و درشت معنا شده است
-
دنیا
واژهنامه آزاد
واژه اوستایی و پهلویک دنیا dunyā به معنای مکان زیرین یا جهان پایینی ساخته شده از واژه اوستایی دو به معنای دون فرو (مانند *دوچیسر=دون چهر-فرومایه-پست گوهر) و پسوند یا به معنای سازگاری سنخیت که امروزه یه خوانده میشود مانند واژه پهلویک گوبیا (گو+ب+یا) ب...
-
زغبه
واژهنامه آزاد
زغبه (با فتح ز و سکون غ)، انقروی و نیکلسون آن را آسان، و بعضی شارحان، مفت و رایگان معنی کرده اند. زغب در لغت، به معنی موهاست که در گوش روییده، و زغبه جانورکی است مانند موش. در بیت ۳۴۶۰ از دفتر چهارم مثنوی: یا کلام حکمت و سرّ نهان/ اندر آید زغبه در...