کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گَردِن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وبال گردن
واژهنامه آزاد
مزاحم
-
گردن کشیدن
واژهنامه آزاد
گستاخی کردن.
-
گردن لیک
واژهنامه آزاد
مرغی که گردنش پر نداشته باشد.
-
گردن کش
واژهنامه آزاد
پهلوان
-
گردن نرم کردن
واژهنامه آزاد
فرمانپذیر و فرمانبردار بودن
-
جستوجو در متن
-
یال
واژهنامه آزاد
یال:به موی گردن اسپ گفته می شود که مجاز از گردن است.
-
مل
واژهنامه آزاد
گردن
-
سرانه
واژهنامه آزاد
گردن
-
قفایی
واژهنامه آزاد
ضربه زدن به پشت گردن، پشت گردن زدن، سيلي زدن
-
سین ریز
واژهنامه آزاد
سیْنِ رِیْز (sinereiz) در گویش گنابادی یعنی گردن بند ، گردن آویز
-
جیدانی
واژهنامه آزاد
سر و گردن، بلندی.
-
زنگوله دار
واژهنامه آزاد
یعنی آنکه زنگوله به گردن دارد
-
تس
واژهنامه آزاد
(تَس) پس گردن، پس گردنی
-
یوقور
واژهنامه آزاد
واژه عربی به معنای بزرگ، گنده، گردن کلفت