کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زکار
واژهنامه آزاد
کسی که از مکه باز گشته است
-
قاسماقه
واژهنامه آزاد
مانعی که قدرت دیدن را از فرد سلب کند. قاسماقع به چشمش زده = از دیدن واقعیت ناتوان گشته است.
-
آقابالی
واژهنامه آزاد
والی به معنی استاندار یا بزرگ منطقه (ذی نفوذ) بوده و با احترام با آقا همراه شده (آقاوالی) که به مرور زمان به آقابالی تیدیل گشته است .
-
دینه کبود
واژهنامه آزاد
دینه کبود طبق نقل اهالی روستا از واژه " دانه کبود " است که طی سالهای متمادی به مرور به دینه کبود مبدل گشته است.
-
شهرآوری
واژهنامه آزاد
تمدن، همبودگری، شهرانجمن، یکجا نشینی انبوه، سامانگری شهری، پدیده ای تازه در شهرنشینی گسترده است که ساماندهی شده و قاتونمند، با همزیستی انبوه مردمان میباشد. و همواره در درازای تاریخ زندگی بشری استوار گشته و بر افتاده اند.
-
چنامور
واژهنامه آزاد
بر گرفته از چهل امیر که نام یکی از باغات شهر خرم دره است که دارای آثار قدیمی است و نقل است که روزگاری چهل سرباز با امیر خود از این محل می گذشته اند و گرفتار طوفان گشته و فوت شده اند. هم اکنون در این منطقه، طرح فاضلاب شهری ساخته می شود، سمت شرقی شهر، ...
-
تمدن
واژهنامه آزاد
شهرآوری، همبودگری، شهرانجمن، یکجا نشینی انبوه، سامانگری شهری، پدیده ای تازه در شهرنشینی گسترده است که ساماندهی شده و قاتونمند، با همزیستی انبوه مردمان میباشد. و همواره در درازای تاریخ زندگی بشری استوار گشته و بر افتاده اند.
-
نشیب
واژهنامه آزاد
نشیب مفهومی پست در مقابل فراز ، فراز یعنی اوج ، رو بلندی ، صعود - پس معنی نشیب نزول و رو به افول و رو به پایین است . ( زاغ را میل کند دل به نشیب عمر بسیارش از آن گشته نصیب ) از " عقاب " خانلری ، که در اینجا معنی " پایین دستها " میدهد
-
خورسند
واژهنامه آزاد
خورسند:خور + سند خور= خورشید سند = سننده=پرستش کننده خورسند نام شهری باستانی در نزدیکی یزد می باشد. یکی از قدیمی ترین آتشکده های زرتشتیان در خورسند بوده است که چند صد سال پیش توسط صفویان(احتمالا)نابود گشته است.مردم یکتاپرست خورسند از خورشید به عنوان ...
-
بارلی
واژهنامه آزاد
نام شهری در خطه عود واقع در 76 گزی جنوب خاوری لکهنو ... این شهر دارای قلعه ای بسیار استوار و پلی عظیم میباشد و به رسم خانه کعبه از طرف امامزاده سید ابراهیم شرقی ، 4 مسجد بزرگ در آن احداث گشته است .
-
تاوریژ
واژهنامه آزاد
نام قدیم تبریز البته این نام متعلق به شهر نبوده بلکه مختص قلعه ای بوده که در مکان فعلی شهر تبریز قرار داشته . مطابق اسنادی که از ترجمه ی کتایب آشوری بدست آمده این قلعه برای محافظ از شهر اسکووا (اسکوی فعلی) در برابر تهاجم اقوام بیگانه بنا گشته . طبق ت...
-
سرمه دوزی
واژهنامه آزاد
سِرمِه دوزی همان دوخت انواع ملیله ی فلزی روی پارچه های نفیس محکم مانند ترمه است که به همین دلیل ترمه دوزی و ملیله دوزی هم گفته می شود. سِرمِه (ملیله ی فلزی) از الیاف طلا و نقره که تابیده و فنری شده تهیه می شود و به علت تلألو خاصی که دارد، استفاده می ...
-
اسماعیل
واژهنامه آزاد
اسماعیل یا اشمیل یا اشکمیل یا اشکئیل در زبان دین میترائیسم دین خدای خورشید عزازیل پرستی میترائیسم یعنی نماینده ، جنگجو و پهلوان ئیل مخفف عزازیل خدای خورشید. اشک یعنی نماینده، جنگجو و پهلوان و ئیل یا الله یعنی خدای خورشید وخدای خورشید هم کسی نیست جز ع...