کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گره در ابرو کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گره گوری
واژهنامه آزاد
کور و کچل، لاغر و سیاه کنایه از افراد بدبخت و سیاه بخت
-
گره مجنگ
واژهنامه آزاد
بسته های کوچک مواد خوراکی
-
جوزه گره
واژهنامه آزاد
گرهی خوش ترکیب ودرشت که ماننددگمه برلباس زنند
-
کارش گره خورده
واژهنامه آزاد
انجام نشدن کارش
-
جستوجو در متن
-
برگ
واژهنامه آزاد
به ضم باء در لری به معنای ابرو است
-
برمام
واژهنامه آزاد
beram-ابرو هایم- ابروان من- در اری برای فرزندی که بسیار عزیز است بکار می رود
-
پس کردن
واژهنامه آزاد
جلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
-
خرچام
واژهنامه آزاد
(محلی) خٌرچام؛ خستگی. || خرچام در کردن؛ خستگی در کردن.
-
قلور
واژهنامه آزاد
قُلُوْرَ:(gholouwra) در گویش گنابادی یعنی مچاله کردن ، جمع و جور کردن ، فشردن در آغوش
-
ثم
واژهنامه آزاد
گرد آوردن/ فراهم آوردن، به اصلاح در آوردن / نیکو کردن / مرمت کردن/ پا سفت کردن
-
برساو
واژهنامه آزاد
پالودن و آزاد کردن اشکال در معماری، انتزاعی کردن،
-
فرو اندیشی
واژهنامه آزاد
اهمال در فکر کردن و یا درست فکر کردن
-
گیسو گشادن
واژهنامه آزاد
باز کردن گیسو و مو - ریختن گیسو در روی شانه - باز کردن و چرخش گیسو در هوا
-
تلافى
واژهنامه آزاد
مقابله به مثل کردن در صدد تلافى برآمدن = اقدام متناسب در واکنش به عمل کسى کردن