کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذرگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گذرگاه سیل
واژهنامه آزاد
مسیل
-
جستوجو در متن
-
کریدور
واژهنامه آزاد
گذرگاه.
-
تنگ
واژهنامه آزاد
(گنابادی) تِنْگَ [tenga]؛ خُشکی، گذرگاه.
-
اریوبرزن
واژهنامه آزاد
سردار سپاه ایرانی که باعث گیر افتادن اسکندر در گذرگاه تنگ شد
-
خایدالو
واژهنامه آزاد
(لری) از دو بخش تشکیل شده است:خای به معنی خوب و نیکو، و دالو به معنی گذر گاه است؛ که روی هم می شود «گذرگاه خوب» که همان درۀ خرم آباد است. اکنون شهر خرم آباد در آن است و اولین جادۀ خودرو شمالی و جنوبی ایران از آن می گذرد .
-
پنجره
واژهنامه آزاد
خانه ٔ چوبی که برای درندگان و پرندگان می سازند؛ قفس. (رک دهخدا) || (پیشنهاد کاربران) احتمالاً واژۀ پنجره از دو کلمۀ پنجه و ره تشکیل شده است، به معنی راه پنجه (مشت یا دست)، یعنی راهی برای عبور مشت یا دست، گذرگاه پنجه؛ چون در قدیم پنجره ها مشبک بوده ان...