کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاو دوشای کسی بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اتیش گاو
واژهنامه آزاد
میله آهنی بادسته چوبی به طول 1.5 متر بانوک کفچه (تخت)مانند که با آن هیزمها و آتش کف تنور را جا بجه می کردند.
-
جستوجو در متن
-
واپا
واژهنامه آزاد
(بجستانی) واپای کسی یا چیزی بودن:مشغول به کسی یا چیزی بودن؛ درگیر بودن.
-
مراف
واژهنامه آزاد
(مُراف) مهمان ناخوانده برایِ کسی آمدن. سربار کسی بودن
-
مشغول ذمه
واژهنامه آزاد
مدیون کسی بودن بر کسی دین داشتن
-
تعلق
واژهنامه آزاد
مال کسی بودن، وابستگی داشتن
-
واپا
واژهنامه آزاد
(بجستان) مراقب بودن؛ درگیر کسی یا چیزی بودن. مثلاً گفته می شود:«من به بچه واپا هستم». یعنی درگیر کارهای بچه هستم.
-
افتراش
واژهنامه آزاد
دنبال کسی راه افتادن و مراقب بودن- عاشق بیشه
-
انتظار
واژهنامه آزاد
گاه دار،چشم داشت،گاه به معنی زمان ووقت است وهم هم چم (معنی ،هم معنی)دارا بودن وداشتن پس کسی که باسپرس وقت چشم انتظار کسی است:گاه دار ِ می باشد
-
برخودگو
واژهنامه آزاد
مقر ، معترف ، اقرارکننده ، کسی که علیه خویش سخنی بگوید مانند کسی که به بدهکار بودن یا انجام بزه از سوی خویش اقرار کند ، خستو کننده .
-
کوگیتو
واژهنامه آزاد
تلفظ اصلی، «کوگیتو ارگو سوم» است، ولی در فارسی بیشتر از گویش فرانسوی کوژیتو ... استفاده می شود. ترجمه «من فکر می کنم، پس کسی هستم» امانت دارانه نیست بلکه با اضافه کردن «کسی» معنی را به نوعی باز کرده، در صورتی که «هستی = بودن» و «کسی بودن = شخصیت» تفا...
-
میاح
واژهنامه آزاد
کسی که به دلیل کم آب بودن چاه، به داخل آن رفته و آب دلو کند.
-
ازکارافتاده
واژهنامه آزاد
کسی که به دلیل سانحه دچار مشکل جسمی یا روانی شده وقادر به انجام کار نباشد. یا به دلیل کهولت سن ویا غیر قابل استفاده بودن تجربه ،علم یا تخصصش قابل استفاده در مشاغل نباشد.
-
فربد
واژهنامه آزاد
"فر" به معنی شکوه , جا و مقام است . "بد" نیز پسوند به معنی دارا بودن , دارنده است ( ارتشبد یعنی دارای ارتش , سپهبد یعنی دارای سپاه) پس فربد یعنی کسی که جا و مقام دارد , کسی که شکوه دارد .
-
گلایل
واژهنامه آزاد
Gladious نام گلایل از کلمه لاتین گلادیوس به معنی شمشیر گرفته شده زیرا برگهای این گل شبیه به شمشیر می باشد. در گذشته گل گلایل معرف گلادیاتورهای رم بود. گلایل به معنی به یاد کسی بودن است و به دریافت کننده خود شیفتگی و احساسات عمیق قلبی طرف مقابل را...