کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَل و کَل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کل
واژهنامه آزاد
(شیرازی) کِل؛ هلهلۀ شادی. || کل زدن، کل کشیدن: بانگ شادی برآوردن.
-
کل
واژهنامه آزاد
کَلَ:(kala) در گویش گنابادی یعنی باغچه || کِلِّ:(kelle) در گویش گنابادی یعنی سر ، ابتدا ، آغاز ، اول
-
کُل کُل
واژهنامه آزاد
قُل قُل، قُل قُل زدن
-
کل گنجی
واژهنامه آزاد
منطقه تفریحی در روستای هنام از توابع شهرستان الشتر در استان لرستان
-
کل کردن
واژهنامه آزاد
(مازنی وگرگانی) kel kardan؛ شخم زدن.
-
کل گنجی
واژهنامه آزاد
منطقه تفریحی در روستای هنام از توابع شهرستان الشتر در استان لرستان
-
کل تو
واژهنامه آزاد
کِلِّ تُوْ:(kelletouw) در گویش گنابادی یعنی سرگیجه ، سر درد
-
جستوجو در متن
-
کلهر
واژهنامه آزاد
"گَئیریَه" در اوستا به معنی کوهستان میباشد که به مرور زمان تبدیل به "گَر" و "گَل" و "کَر"، "کَل " و... و گونه های دیگر شده است. برای مثال، در ابتدای نام های برخی از شهرها مانند:کرمان، گرگان، گلپایگان، کلاچای و... دیده می شود. بخش دوم نیز که واژۀ "هر"...