کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَس و کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
راه کنش
واژهنامه آزاد
راه کُنِش: برنامۀ کار، برنامۀ کار گروه یا فرد، برابر با واژۀ انگلیسی تاکتیک در متون مدیریتی و فرماندهی عملیاتی.
-
دروکر
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) مرکب از درو و کار؛ کسی که کارش درو کردن است، مانند:ستمکر (ستم+کار)؛ آهنکر (آهن+کار)؛ مسکر (مس+کار).
-
کار نیکو شود اما به صبر
واژهنامه آزاد
با صبر و تحمل کار ها حل میشود
-
startup
واژهنامه آزاد
کارنوپا؛ کسب و کار نوپا؛ این کلمه بیشتر در حوزۀ فناوری اطلاعات به کار می رود.
-
مخراجکار
واژهنامه آزاد
مُرَصَّع کار؛ کسی که سنگهای قیمتی را در طلا و نقره یا فلزات دیگر کار می گذارد.
-
انجام کاری
واژهنامه آزاد
شکلی از اشکال و روشهای کارکردن که کار فرما در مقابل همان مقدار کار و نه بصورت روز مزد و یا ساعت کاری مزد را پرداخت نماید
-
plug and play
واژهنامه آزاد
(واژۀ پیشنهادی کاربران) بَندوکار، بند و کار. دستگاههای "بَندوکار" پس از وصل به یک رایانه، بی نیاز به خاموش و روشن کردن رایانه کار می کنند. برای نمونه، موشی های نو "بَندوکار"اند. موشی های دیرین "اَبَندوکار" بودند و تا رایانه بازنشانی (ریسِت) نمی شد کا...
-
هم ورآوردن
واژهنامه آزاد
(به فتح و) کار بیهوده و بی هدف انجام دادن؛ بیش از حد طول دادن کاری به دلیل انجام کارهای بیهوده ای که وقت کار اصلی را می گیرد.
-
به لم این کار آشناست
واژهنامه آزاد
به پیچ و خم چیزی وارد بودن
-
کسب و کار
واژهنامه آزاد
تجارت ، حرفه ،پیشه ،تجارت
-
عرفان
واژهنامه آزاد
شناخت؛ و در اصطلاح برای خداشناسی به کار می رود.
-
باگ
واژهنامه آزاد
نارسا ، ناروا ،دژکار(کار نادرست و نیمه کاره)
-
وارز
واژهنامه آزاد
وارز به معنی گناه کار و ورز به معنی گناه است
-
اشخوار
واژهنامه آزاد
به فتح اول زاج سیاه است و رنگرزان به کار برند و به معنی نوشادر
-
پیشگام
واژهنامه آزاد
اسم مرکب ، ( پیش + گام ) پیشرو ، پیش قراول ، متقدمان در کار و یا عملی ، و...