کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَأَن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گینه کان
واژهنامه آزاد
نام اصلی و پارسی شهر جونقان فعلی گونه کان هم گفته می شود
-
کان لم یکن
واژهنامه آزاد
هیچ انگاشته، بیهده انگاریده، تبه انگاشته، تباه انگاشته، برهوده انگاشته.
-
کان لم یکن
واژهنامه آزاد
باطل ،ملغی ،تا اطلاع ثانوی معلق ماندن،برگرفته از زبان عربی و رایج در زبان فارسی
-
جستوجو در متن
-
بشکان
واژهنامه آزاد
بشکان تشکیل شده از دو واژه بش و کان که در زبان ترکی بش می شود پنج و کان هم می شود معدن در نتیجه بشکان می شود جایی که پنج معدن دارد
-
آرکان
واژهنامه آزاد
(ترکی) آ ر ک ا ن؛ آر به معنی پاک و کان به معنی خون است. اسم ترکی است و کان معرب قان است . در اصل آرقان یا آریقان بوده است. به معنی کسی که سرشت او پاک است و کسی که خون او پاک است.
-
رزکان
واژهنامه آزاد
1.يكي از شهرك هاي شهرستان شهريار در استان تهران 2. احتمالا تشكيل شده از دو واژه رز و كان به معناي معدن انگور
-
تشرشر
واژهنامه آزاد
(مصدر عربی، ساخته شده از شرشر فارسی) صدای فرو ریختن آب و مانند آن. در بیت زیر به معنی صدای ادرار کردن به کار رفته است:بر گدا چون خشم می گیرد می زند انسان تشر/ کان گدا از هول در تنبان تشرشر می کند (غلامرضا روحانی).
-
خرکان
واژهنامه آزاد
خرکان بمعنی معدن گِل میباشد. خَرَ به لهجه لری میشود گِل کان به فارسی میشود معدن پس خرکان کلمه ایست مرکب از زبان فارسی و لهجه لری خرکان روستایست کوهستانی واقع در شمال غربی استان قزوین . مردم این روستا به زبان لری تکلم میکنند.
-
نیمروز
واژهنامه آزاد
نیمروز در این بیت از گنجوی: نیم شبی کان ملک نیمروز کرد روان مشعل گیتی فروز مجاز به علاقۀ جزئه است از عالم هستی... و به همین مناسبت، خود واژۀ «نیم روز» در این بیت از شعر گنجوی، معنی زمانی ندارد، بلکه معنی مکانی دارد. وجه انتخاب وجه مکانی نیمروز به ع...
-
درع
واژهنامه آزاد
مطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند را به صورت "درع" (که یک پیراهن کاملاً ابتدایی، نادوخته، و ویژه ی زنان بالغ بود) در می آور...