کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمآبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کم
واژهنامه آزاد
به ضم کاف به معنای شکم می باشد ودر گویش شیرازی مصطلح است
-
کم
واژهنامه آزاد
کُم؛ چهارچوب در.
-
کم
واژهنامه آزاد
kom شکم
-
برق آبی
واژهنامه آزاد
نیروی برق آبی یا هیدروالکتریسیته اصطلاحی است که به انرژی الکتریکی تولیدی از نیروی آب اطلاق می شود.
-
ابی بی
واژهنامه آزاد
مادر مادر بزرگ. در منطقه بنادکوک یزد تلفظ می شود.
-
کم الکی
واژهنامه آزاد
کم بیهوده. || «کم بیهوده نیست» معکوس «خیلی بیهوده است» که برای تمسخر نیز استفاده می شود.
-
کم سپی
واژهنامه آزاد
کَم سُپِی. Kam sopey؛ (بندرعباسی) به معنی دوچرخه.
-
کم رضوان
واژهنامه آزاد
نام روستایی است از توابع بخش مهران بندرلنگه. «کم» به زبان محلی یعنی دو طرف رودخانه ای که در اثر عبور آب، فرورفتگی ایجاد شده است و سایه می افکند. «کم» در عربی برای کثرت نیز آمده؛ رضوان یکی از نام های بهشت است. یعنی عجب بهشتی. چون مردم برای خنک کردن خو...
-
کم نظىر
واژهنامه آزاد
بى مانند
-
جای کم عمق رودخانه
واژهنامه آزاد
گدار
-
لامپ کم مصرف
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) چراغ کم گسار.
-
بیماری کم خونی
واژهنامه آزاد
آنمی
-
فر قه ی آبی دواژنیرو ها
واژهنامه آزاد
فرقه آبی دوژانیرو ها:تندر قاتل . آورنده ستم وظلماز رعد وبرق . نابود کننده آونکی ها و روشنایی
-
جستوجو در متن
-
پاده گک
واژهنامه آزاد
(مناطق مرکزی افغانستان) نوعی درخت بید که برگ های کوچک دارد و در برابر کم آبی مقاوم است.