کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمان،مُشته و کمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قوس و قزح
واژهنامه آزاد
رنگین کمان
-
عاتقه
واژهنامه آزاد
دختر نوجوان کمان کهنه و قدیمی
-
قلاج
واژهنامه آزاد
(اسم) [ترکی] [قدیمی] (qollāj) ۱. کشش کمان به زور؛ به زور کشیدن زه کمان. ۲. امتداد و مقدار درازی هر دو دست. ۳. پک سخت و ممتد که به چپق بزنند و دود را حلقه وار از دهان بیرون دهند.
-
سندروس
واژهنامه آزاد
در شاهنامه به معنی زرد روی و ترسیده مانند آمده: کمان را به زه کرد زود اشکبوس تنی لرزلرزان و رخ سندروس