کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کل کردن
واژهنامه آزاد
(مازنی وگرگانی) kel kardan؛ شخم زدن.
-
واژههای مشابه
-
کُل کُل
واژهنامه آزاد
قُل قُل، قُل قُل زدن
-
کل گنجی
واژهنامه آزاد
منطقه تفریحی در روستای هنام از توابع شهرستان الشتر در استان لرستان
-
کل گنجی
واژهنامه آزاد
منطقه تفریحی در روستای هنام از توابع شهرستان الشتر در استان لرستان
-
کل تو
واژهنامه آزاد
کِلِّ تُوْ:(kelletouw) در گویش گنابادی یعنی سرگیجه ، سر درد
-
جستوجو در متن
-
شیمبل
واژهنامه آزاد
سرهم کردن جفت و جور کردن خراب کردن نابود کردن
-
پدوم کردن
واژهنامه آزاد
پدوم کردن:(Pedoom) _ به معنی ورم کردن ، آماس کردن ،بادکردن قسمتس از اعضای بدن.
-
دس داد
واژهنامه آزاد
(گنابادی) دَسْ دادَ؛ آشتی کردن، صلح کردن، معامله کردن، کنار آمدن، همدستی، تبانی کردن
-
اتاب
واژهنامه آزاد
تحقیر کردن ، توحین کردن ، بد نام کردن
-
ته و بالا کردن
واژهنامه آزاد
جابجا کردن ، سبک سنگین کردن
-
بایکوت
واژهنامه آزاد
تحریم کردن یک معامله تجاری، طرد کردن، از دور خارج کردن
-
پایلاماق
واژهنامه آزاد
پخش کردن - توزیع کردن - تقسیم کردن
-
درشتی کردن
واژهنامه آزاد
بد اخلاقی کردن تند خویی کردن بد رفتاری