کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلهدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کله مسیح
واژهنامه آزاد
کله مسیح جزو استان اصفهان لنجان شهر زاینده رود است؛ یکی از محله های شهر زاینده رود.
-
کته کله
واژهنامه آزاد
َ ت َ /ک َ ل ِ ( مرکب ) کته در گویش سیستانی به معنای بزرگ و کله به معنای سر است و این کلمه در گویش سیستانی در زمان سخره گرفتن شخص به کار می رود .
-
کله جنگ
واژهنامه آزاد
کله جنگ نام محلی خرچنگ است که مردم بیشتر مناطق استان اصفهان به کار می برند مخحصوصاً مردم لنجان
-
کله ملق
واژهنامه آزاد
کله ملق:(Kalleh Mallagh) _ معنی =پشتک زدن ، با سر پشتک زدن
-
کله کدو
واژهنامه آزاد
انسانی که تنبل است، آدم حرص درآور.
-
کله سی
واژهنامه آزاد
اجاقی که با گل ساخته شود
-
کله قربیل
واژهنامه آزاد
کینه توزی بدون فکر،حریص به دست رنج دیگران،فرصت طلبی از روی حماقت
-
کله گوش
واژهنامه آزاد
(پشه ای؛ افغانستان) گله گوش؛ مرکب از دو کلمۀ کله و گوش، به معنی صوف در دره یا دره صوف. کله اصلا گله است و «گل» دره را گویند، و «گوش» صوف را گویند.
-
کله جنگ
واژهنامه آزاد
(اصفهان، روستای هاردنگ) کَلِه جِنگ؛ سوسمار، آفتاب پرست، خرچنگ.
-
زنگوله دار
واژهنامه آزاد
یعنی آنکه زنگوله به گردن دارد
-
چارمه دار
واژهنامه آزاد
ا.مر.Ĉarme dār: کاسب دوره گرد
-
خویشتن دار
واژهنامه آزاد
شکیبا، صبور، کسی که می تواند خود را کنترل نماید.
-
دار القراء
واژهنامه آزاد
خانه ای برای قرائت قرآن و گرد هم آمدن قاریان
-
خاصه دار
واژهنامه آزاد
فرد (رسته پیاده) با مهارتهای نظامی ویژه(اصطلاحی قدیمی)
-
چربی دار
واژهنامه آزاد
کسی که شغل وی حمل و نقل محصولات لبنی با چهارپایان بود