کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زیارت کلا
واژهنامه آزاد
روستای زیارتکلاه از سال 75 جزء شهرستان نکا و استان مازندران می باشد مرکز دهستان زارم رود به مرکزیت بخشداری چلمردی قراردارد. روستای زیارتکلاه در 62 کیلومتری شهرستان نکا ودر منطقه لائی واقع شده است که از طرف جنوب به لائی رودبار و رودخانه زارم رود متصل...
-
کلا و حاشا
واژهنامه آزاد
کلّا و حاشا؛ عمراً (عامیانه).
-
جستوجو در متن
-
جفگیر
واژهنامه آزاد
(گنابادی) جُفْ گیر؛ آچمز، گیر کردن در وضعیتی که در آن چاره سخت یافت می شود یا کلاً چاره ای ندارد، بیچاره شدن.
-
گندیسکلا
واژهنامه آزاد
کندس . [ ک ُ دُ ] (اِ) بیخ گیاهی است . (آنندراج ). بیخ گیاهی که درون آن زرد و برونش سیاه و مقیی ٔ و مسهل و سفوف آن را چو به بینی کشند عطسه آورد. کلمه کلا (kala)در پارسی و تبری یعنی قریه ، ده ، و محله بکار میرود که در گیلان ومازندران زیاد دیده میشود ...
-
خطیرکلا
واژهنامه آزاد
روستای از توابع بالا تجن بخش مرکزی شهرستان قائم شهر می باشد کهاز جنوب همجوار روستای گاوان آهنگر می باشد که خطیر به معنی بزرگ و کلا به معنی کلات است
-
رگاه
واژهنامه آزاد
به تلفظ بینابین کسر و ضم حرف ر به معنی بزغاله یا بره و کلا نوزاد پستانداران که به تازگی از شیر مادر منع شده و می تواند از راه چریدن تغذیه کند
-
بنافت
واژهنامه آزاد
بِنافت:نام دهستانی است از بخش دودانگه ساری شامل 13 روستای ولیکچال، دادیکِلا، سوتکِلا، وَلیکبِن، وِزملا، درزیکِلا، سنگده، میانا، پاجی، کولِم، جورجاده، جیجاد، خشیار، کلومک، مته کلا.
-
درزیکلا دابو
واژهنامه آزاد
دَرزی کُلا؛ روستایی است از توابع شهر دابودشت شهرستان آمل در استان مازندران؛ این روستا در دهستان دابوی جنوبی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۸۴ نفر (۱۸۳خانوار) بوده است.
-
کلاگر
واژهنامه آزاد
(کِ گِ)؛ کلاگر از ترکیب کلا و گر تشکیل می یابد. «کلا» که می توان آن را با کلات معادل دانست در زبان تپوری (تبری) به معنای آباد، آبادی و جایگاه است و «گر» نیز پسوندی فاعل ساز می باشد. کلاگر در مجموع به معنای آبادکننده می باشد که در مازندران به طایفه بز...
-
درزیکلای کوچک
واژهنامه آزاد
دَرزیکُلای کوچک روستایی است از توابع شهرستان بابل که در کیلومتر پانزدهجاده جدید بابل به آمل واقع شده و طبق آخرین سرشماری (در زمستان 1393) دارای 85 خانوار سکنه و جمعیت 289 نفری می باشد. این روستا از شمال به روستای سنگچی ، از غرب به روستای شریعت کلا و ...
-
کلاگر
واژهنامه آزاد
کلاگر با کسره ک و گ در گویش تبری (مازنی) ساخته شده از دو جزء «کلا» به معنای محله و آبادی و آباد و پسوند «گر» به معنای کننده است که در کنار هم معنای آباد کننده را می رسانند. این کلمه در مازندران به طایفه بزرگی اطلاق می شود که از لحاظ جمعیتی از ساری تا...
-
سپاسی کلام
واژهنامه آزاد
سپاسی کلام،یا ساسی کلوم،قبیله بزرگ از نژاد مردمان تبرستان که محل زندگیشان در مازندران است که در زمانه های پیشین شامل سی روستا بوده که امروزه شامل هفت روستا است،دین وزبان آنان تا زمان قاجاریه زرتشتی بوده وامروزه مسلمان میباشد، درحدودپنجاه سال پیش جزو ...
-
پازوکی
واژهنامه آزاد
ایل پازوکی؛ پازوکی از کاپادوکی می آید که نام منطقه ای در ترکیه است؛ ریشۀ این واژه یونانی است. پازوکی نام ایلی ترک در ترکیه است که از ترکان سنی فاصله گرفته و به طرف شیعیان کرد آمده اند و به مرور زمان کردزبان شده اند و یکی از شاخه های بزرگ ایل کرد را ...