کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشید درد و رنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ابیش
واژهنامه آزاد
(پارسی میانه، اَبیش) سالم، تندرست، بی رنج، بی درد، بی گزند، آسیب ناپذیر.
-
ایلام
واژهنامه آزاد
به معنی سرزمین آتش خدایان ویا از ریشه ئیل به معنی خدا و به معنی سرزمین خدا اصل ریشه عبری است نه عربی و در تورات نوشته شده است به عنوان آلامتو و به چون ریشه عربی ندارد به معنی درد و رنج و یا اط مصادیق الم یا آلام به معنای درد نمی باشد
-
تی بلا می سر
واژهنامه آزاد
درد و بلای شما به سرم
-
بازدارنده
واژهنامه آزاد
یعنی بدون اهمیت و به درد نخور
-
پنجه غلاق
واژهنامه آزاد
گیاهی با خاصیت آرام بخش و مفید برای درد مفاصل و پادرد
-
ماترک
واژهنامه آزاد
مُردَری. نماند و جهان مُردَری ماند ازوی/ شد آن رنج و آسانی و رنگ و بوی (فردوسی).
-
میراث
واژهنامه آزاد
مُردَری. نماند و جهان مُردَری ماند ازوی / شد آن رنج و آسانی و رنگ و بوی (فردوسی).
-
مؤ نات
واژهنامه آزاد
مؤنات به فتح اول جمع مؤنه به معنی رنج و زحمت و سختی و دشواری
-
زیاد شدن
واژهنامه آزاد
افزودن. و ز آن پس که بردیم بسیار رنج / بپالود خوی و بیفزود گنج (فردوسی).
-
مونت
واژهنامه آزاد
(مؤنت) (مُ ن نَ ) رنج و زحمت ، خرجی و قوت . حاکم این سخن را عظیم بپسندید و اسباب معاش یاران فرمود تا بر قاعده ماضی مهیا دارند و مؤنت ایام تعطیل وفا کنند..(گلستان)
-
داغ
واژهنامه آزاد
(گنابادی) ننگ، علامت بردگی یا مالکیت که بر بدن انسان یا حیوان بزنند. || غصۀ مرگ عزیزان، دل شکستگی و درد فراق.
-
شوصه
واژهنامه آزاد
ذات الجنب . [ تُل ْ جَم ْ ] (ع اِ مرکب ) درد پهلو. (مهذب الاسماء). برسام . جُناب . نوعی بیماری پهلو. درد و آماس پهلو. ورم حارّ مولم در نواحی صدر. وَرم ِ حجاب مستبطن . دردی است به دنده ها با سرفه و تب . سینه پهلو. ورم حارّ مولم که در نواحی سینه پیدا ش...
-
عصارون
واژهنامه آزاد
نوعی گیاه کمیاب و بسیار خوش بو که دارای خواص بسیار است و بیشتر در هند و شمال ایران می روید و از روغن آن برای درمان درد مفاصل استفاده می شود.
-
وازار
واژهنامه آزاد
(جزیرۀ قشم) وازارْ یعنی زخمی که روی بدن هست، آسیب ببیند و دچار درد و یا خونریزی شود. مثال:احمد زخم برادرش را وازار داد.
-
ور ویم
واژهنامه آزاد
(لری شوهانی) وِر وِیم؛ خودخوری، با خود دردودل کردن، با خود از درد و مشکلات حرف زدن، به طوری که دیگران متوجه بشوند.